یادداشت‌های پیمان قیصری (563)

پیمان قیصری

3 روز پیش

دریاس و جسدها
          بختیار علی در این رمان سیاسی سعی کرده نقدی به رفتار مردم و انقلاب‌های شرقی داشته باشه. در ابتدای کتاب توصیف یک تشییع جنازه اومده تا تاکید بشه بر نقش مرده‌ها و جسدها در کتاب همون طوری که در اسم کتاب هم آورده شده. در ادامه با دو برادر آشنا میشیم که به جز برادری هیچ ارتباطی با هم ندارند کاملا متفاوت در مرام و مسلک. دریاس پس از دبیرستان مهاجرت می‌کنه و تاریخ میخونه و این تاریخ خوندم یکی از نشانه‌های این کتابه. الیاس بعد از دبیرستان ترک تحصیل می‌کنه و یک آرایشگاه باز می‌کنه. پس از سالها دریاس تصمیم میگیره برگرده و از همون ابتدا خودش رو با بقیه غریبه میبینه. در همین اوضاع و احوال کشور در فساد دو خاندان بزرگ غرق شده و مردم همه ناراضی هستند اما فقط منتظر، منتظر یک رهبر و یک قیام. تا اینکه کم‌کم زمزمه‌ی قیام به گوش میرسه به رهبری ژنرال بلال اشک‌زاده. اما ژنرال برنامه‌های خاصی در سر داره... بارها در کتاب تکرار شده که خوندن تاریخ در این سرزمین بی‌فایده است چون همه چیز داره تکرار میشه، نقدی به نخواندن تاریخ و تکرار اشتباهات، بارها تکرار میشه مردم فقط منتظر منجی هستند، نقدی به انفعال و نقدهای دیگه در کتاب هست تا این رمان به عنوان یک رمان سیاسی دسته‌بندی بشه. یک سوم انتهای کتاب از نظر داستانی افت محسوسی داشت و اگه یکم حجم کتاب بیشتر بود حتما حوصله‌سر بر میشد. جدای از اینکه با نظرات نویسنده موافق یا مخالف باشید، کتاب نسبتاً خوبی بود.ه
        

0

پیمان قیصری

6 روز پیش

التیام: فرجام شناسی جریان های تاریخ
          
نویسنده‌ی این کتاب یکی از پژوهشگران پروژه‌ی فیلم موسی کلیم‌ا... بوده. در این کتاب ابتدا نقدی راجع به پر و بال دادن و بیش از اندازه سری نشون دادن صهیونیسم و یهود در حال حاضر داره و ادعا می‌کنه خودش در این کتاب نمی‌خواد بدون سند حرفی بزنه. البته به نظر من ایشون در این مسیر دچار ساده انگاری بیش از حد شده و همه چیز رو خیلی دم دستی تحلیل کرده. بعد از این نقد به بررسی تاریخ دو جریان بنی اسحاق و بنی اسماعیل (عمدتاً بنی اسحاق با عنوان بنی اسرائیل) پرداخته که این بخش خیلی جمع و جور و جذاب نوشته شده که به طور خلاصه بنی اسحاق میشه خیلی از داستانهای معروفی که می‌دونیم یعقوب، یوسف، موسی، یوشع، سموئیل، داوود و سلیمان که به عنوان آخرین پیامبر دارای سلطنت در بنی اسرائیل بود و شاخه‌ی بنی اسماعیل که همچون یک ذخیره‌ی الهی بدون سر و صدا و پیامبری در مکه زندگی کردند تا اینکه پیامبر خاتم از نسل اسماعیل ظهور کرد. بعد از این به مقایسه‌ی این دو جریان پرداخته و در نهایت به این موضوع که در آینده چه میشود. قسمت های داستانی و روایی بسیار جالبه اما در بخش‌های تحلیلی باز نویسنده به دلخواه حکومت یا انقلابی رو به یکی از این دو جریان نسبت داده که جز تفکرات نویسنده هیچ دلیلی نداره. وقتی جریان الف بد است، دلیلی ندارد دشمن جریان الف خوب باشه! ممکنه دو جریان بد با هم دشمن باشند. جدای از نظرات شخصی نویسنده در بعضی مطالب کتاب خوبی بود.ه
        

1

آرمگدون
          این کتاب در فصول ابتدایی به عقاید و ایدئولوژی قسمتی از یهودیان و مسیحیان که توی کتاب به عنوان بنیادگرا معرفی می‌کنه پرداخته و اینکه بر پایه‌ی همین اعتقادات و قدرتی که دارند کشور اسرائیل رو تشکیل و حمایت میکنند و اینکه چه نقشه‌ای برای دنیا و آینده‌ی اون دارند. این قسمت کتاب رو میتونم به دو بخش تقسیم کنم، اتفاقات تاریخی و سخنانی که از کتاب‌های چاپ شده‌ی بقیه میاره بسیار جالبه اما نظرات خود نویسنده چندان پایه‌ی درستی نداره و هر دفعه ابتدای کار میگه به نظر من (نویسنده) که خب نظر نویسنده می‌تونه درست نباشه! اما فصل هشت نویسنده به نقد یک کتاب در مورد آرمگدون پرداخته به نام آرمگدون و عمر جهان اسلام. در این که اون کتاب، حرف‌های اشتباه بسیاری داره شکی توش نیست و حتی بعضی از صحبت‌ها و پیشگویی‌های نویسنده الان نقش بر آب شده (مثل اینکه صدام حسین همان سفیانی هست) اما نویسنده در نقد اون کتاب حرف‌های اشتباه و نظریات شخصی خودش رو میاره که هیچ پایه و اساسی نداره! به هر حال دو فصل آخر بسیار ضعیفه و منو ناامید کرد.ه
        

2

گهواره ی گربه

14

قدرت اختلاف؛ چرا فراز و فرودهای روابط، رمز ایجاد صمیمیت، تاب آوری و اعتمادند
          کتاب قدرت اختلاف با شرح دو مورد مشکل بین فرزند و والدین شروع میشه و بعد با یک آزمایش به پدیده یا فرایندی به نام چهره‌ی سرد پرداخته. یک نوزاد و مادر با هم گرم برخورد میکنند، مادر به فرزند توجه می‌کنه و بعد ناگهان بدون توجه به نوزاد چهره‌ای سرد و بی تفاوت به خودش می‌گیره و کودک شروع می‌کنه به کارهایی برای جلب توجه مادر. این فرایند رو چهر‌ه‌ی سرد نامگذاری کرده که ابتدا در رابطه‌ی نوزاد و والدین بهش توجه شده و بعد به روابط دیگه تعمیم میده. یازده فصل در این کتاب اومده که ابتدای کتاب خیلی مختصر در یکی دو خط توضیح داده که قراره چی گفته بشه و من همون رو اینجا می‌نویسم تا بیشتر با فصول کتاب آشنا بشید:

«در فصل نخست، توضیح می‌دهیم که اختلاف نه تنها سالم است، که برای رشد و تحول فرد ضرورت دارد. ما طی این فصل به شواهدی پژوهشی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد چگونه فرایند ناهمسویی و ترمیم در رشد انسان نقشی مرکزی ایفا می‌کند. در فصل دوم به واکاوی اهمیت نقص می‌پردازیم و از انتظارات فرهنگ معاصر راجع به کمال سخن می‌گوییم. در فصل سوم نشان می‌دهیم که چه چیزی به احساس امنیت برای استقبال از آشفتگی یا بالعکس، هراس از بی نظمی‌ها منجر می‌شود. طی فصل چهارم، عمدتاً به دوگانه انگاری نادرست زیست‌شناسی در برابر محیط یا همان طبیعت در مقابل تربیت می‌پردازیم. در این بخش توضیح می‌دهیم که چگونه حس شما از خویشتن‌تان و توانایی‌تان جهت صمیمیت‌ورزی از ثانیه به ثانیه تعاملات روابط آغازینتان تأثیر می‌پذیرند و در طول عمر به واسطه روابط تازه‌تان تداوم می‌یابند. در فصل پنجم نگاهی نو به تاب‌آوری خواهیم داشت و نشان خواهیم داد که تاب‌آوری نه صفتی ذاتی یا واکنشی به ناملایمات، بلکه کیفیتی است که در هنگام مواجهه هر کدام از ما با لحظات پرشمار ناهمسویی و ترمیم در تعاملاتمان رشد می‌کند. در فصل ششم نشان می‌دهیم که چگونه الگوهای تکرار شونده تعاملات (بازی‌ها) به احساس تعلق در خانواده، محل کار و فرهنگ به عنوان یک کل یاری می‌رسانند. در فصل هفتم نشان می‌دهیم که تکنولوژی چگونه می‌تواند این بازی‌ها را به شکل ترسناکی دستخوش تغییر کند و با کمک پارادایم چهره‌ی سرد راجع به مدیریت و پذیرش این تغییرات پیشنهادهایی ارائه می‌دهیم. در فصل هشتم روشی نو و متفاوت برای اندیشیدن در مورد رنج هیجانی ناشی از قطع روابط پیشنهاد می‌کنیم. در فصل نهم نشان می‌دهیم که چگونه افراد با کمک فضا و زمان حاصل از تعاملات پرشمار تازه، مجالی برای خلق معانی نو می‌یابند. در فصل دهم به خطر قطعیت و چسبیدن به پاسخ‌های ساده می‌پردازیم، ما طی این فصل ارزش عدم قطعیت را در تسهیل رشد و تحول فردی نشان می‌دهیم. در نهایت در فصل یازدهم، مدل پیشنهادی‌مان را به بیماری‌های اجتماعی کنونی بشر پیوند می‌زنیم و نشان می‌دهیم که پارادایم چهره‌ی سرد چگونه می‌تواند به اجتماعات و به طور کلی جوامع در مسیر دستیابی به امید و تاب‌آوری یاری رساند.»

در مجموع کتاب خوبی بود اما خیلی از نتایج و موارد مطرح شده برای من تکراری بود با این تفاوت که در این کتاب از مسیر متفاوتی به اون نتیجه رسیده بود، از مسیر پارادایم چهره‌ی سرد.ه
        

2

درس‌های شیمی
          آشی که میشد خیلی لذیذ باشه، اما هم شور شده و هم پر از ادویه

الیزابت زات یک شیمیدان یا به قول خودش یک دانشمند هست که در دهه‌ی ۱۹۵۰ زندگی می‌کنه و در آزمایشگاهی مشغول به کاره، اونجا عاشق میشه، بچه دار میشه و مشکلات و مسائلی براش پیش میاد

داستان کتاب در مجموع کشش خوبی داره و با یه لحن طنز سعی شده بر جذابیت کتاب افزوده بشه، ایده‌ی کتاب رو دوست دارم که بر تبعیض جنسیتی استوار شده اما اگر این رو نمک کار در نظر بگیریم، آش خیلی شور شده، چرا؟ اول چون الیزابت زات در سال ۱۹۵۰ همچون فمینیست‌های سال ۲۰۲۴ حرف میزنه در حالی که این صحبت‌ها پس از سالها مرارت و سختی به دست اومده. مورد بعد اینکه تقریباً تمام مردهای کتاب منحرف، بی‌بند و بار، بی شعور و نفهم هستند! الیزابت زات یک دانشمند شیمیه اما به نظر میاد در همه‌ی رشته‌ها متخصصه، علم تغذیه و خوراکی‌ها، فیزیک، ورزش، دین و خلاصه هر چیزی که فکرش رو بکنید. این همون چیزیه که بهش میگم ادویه‌ی زیاد کتاب! موضوع اصلی یعنی تبعیض جنسیتی شور شده و ده‌ها موضوع دیگه هم به کتاب اضافه شده. شخصیت پردازی کتاب در مجموع خوب نیست، به جز مردها که همه منحرفند، زن‌ها هم به جز الیزابت اکثرا سطحی و نادانند! البته به جز الیزابت، دخترش هم خیلی باهوشه و در ۴ سالگی کتاب‌های ناباکوف و ... میخونه و در مورد دین با کشیش بحث می‌کنه! در مجموع کلیت کتاب رو دوست داشتم اما جزئیات برای من ناامید کننده بود. دو تا دو و نیم امتیاز مناسبی است...
        

1

چرا پیر می شویم و چرا پیری سونوشت محتوم ما نیست
          دکتر دیوید سینکلر محققی هست که به طور تخصصی بر روی پیری کار کرده. ابتدای کتاب در مورد مادربزرگش صحبت می‌کنه و بعد به مرگ اون و مرگ مادرش میرسه تا مقدمات موضوع رو برای ما روشن کنه. بعد توضیحاتی راجع به تکامل و سلول‌ها و RNA و DNA و از این قبیل چیزها میده. سپس وارد ساده‌ترین بخش کتاب برای خواننده میشه، چه کنیم که دیرتر پیر بشیم؟ یا بیشتر عمر کنیم؟ این قسمت به طور طبیعی. کارهایی که میگه به طور مختصر اینهاست
۱- رژیم فستینگ یا روزه
۲- کم خوردن یا دریافت کالری کمتر
۳- کاهش مصرف پروتئین حیوانی نسبت به گیاهی
۴- ورزش روزانه در حد عرق کردن
۵- سرما (مثلا چند دقیقه با تیشرت در زمستان بیرون رفتن)
۶- گرما (مثلا سونا)

توضیح بیشتر اینکه رنج دمایی بدن رو جا به جا کنید، یه پیشنهاد شخصی هم بدم که بعد از حمام آب گرم، پاهاتون رو با آب سرد بشویید و لذت ببرید :))

۷- سیگار نکشید از دود و آلودگی فرار کنید
۸- سختگیری در استفاده از ظروف پلاستیکی
۹-عدم مصرف گوشت و نوشیدنی فرآوری شده
۱۰- مراقبت در برابر تابش طبیعی و مصنوعی

از اینجا به بعد شروع می‌کنه در مورد اینکه پیری دقیقا چی هست و چه اتفاقی در بدن باعث میشه ما پیر بشیم صحبت می‌کنه و تحقیقات خودش و تیمش و نتایجش. چندتا نکته‌ی منفی به نظرم میرسه از اینجا به بعد کتاب، اول اینکه گویا این کتاب نوشته شده که بگه من خیلی آدم باحال و خفنی هستم! این حسی بود که از خوندن کتاب می‌گرفتم، خودپسندی عمیقی احساس کردم. دوم اینکه درسته کتاب نسبتاً علمی است، اما برای عموم نوشته شده و جامعه‌ی هدف عموم مردم بوده‌اند، برای این جامعه‌ی هدف عبارات و توضیحات بیش از اندازه و اندکی پیچیده و حوصله سر بر بود. مورد بعد اینکه حدس و گمان خیلی توی کتاب بود، شاید بیش از چهل درصد از کتاب به پیش‌بینی ها و حدس و گمان‌های نویسنده اختصاص پیدا کرده. این جمله‌ی کتاب هم عجیب بود «از نظر علمی مرگ اجتناب‌ناپذیر نیست»، از یک متخصص در علوم تجربی این جمله عجیبه، مشاهدات چیز دیگه‌ای میگه بر اساس علوم تجربی. بگذریم، در مجموع کتاب بدی نبود و اطلاعات خوبی داشت و نکات منفی رو هم ذکر کردم.ه
        

0

دشت پارسوا: دره ی مردگان راه رونده
          دره مردگان رونده
و در نهایت پایان مجموعه‌ی جذاب دشت پارسوا. از خوندن این مجموعه بسیار خرسند و راضی هستم و حتما به علاقه‌مندان به ژانر فانتزی پیشنهاد می‌کنم. اینکه در یک داستان فانتزی با فضا و اسامی ایرانی مواجه بشی خیلی جذابه. فضا سازی مجموعه خوبه و شخصیت پردازی در مورد شخصیت‌های اصلی بسیار مقبوله هرچند به نظرم می‌تونست تعداد بیشتری از شخصیت‌های کتاب رو وارد ماجراها کنه و بیشتر روشون مانور بده. قلم نویسنده یک حالت ابهام داره که برای من جالب بود یعنی همه چیز رو از الف تا ی شسته و رفته نمیذاره جلوت و مجبورت می‌کنه کمی عمیق تر به داستان فکر کنی. مشخصا نویسنده یک سری فلسفه و عقاید خودش رو هم وارد داستان کرده که توی ذوق نمیزنه و ظریف انجام شده اما نقطه‌ی ضعف مجموعه از نظر من پایانش بود، نه اینکه پایانش بد بود، سریع تموم شد، اینکه شش جلد کتاب رو بخونی و تمام قضیه توی بیست صفحه‌‌ی نهایی جمع بشه از نظر من یک ضعف بود. حتی جا داشت این جلد قبل از بیست سی صفحه‌ی آخر تموم بشه و در جلد هفتم با شرح و بسط بیشتر و جذاب‌تر و داستان‌گونه تر به پایان برسه. خیلی دلم میخواد یک کارگردان خارجی این مجموعه رو به صورت سه چهار فیلم سینمایی دنباله‌دار بسازه ترجیحاً با بازیگرای ایرانی!
        

18

حومه ی سکوت
          حومه‌ی سکوت اولین کتاب از مجموعه‌ی شش جلدی دشت پارسوا ست. داستان با معرفی مختصری از ماندانا و آبتین، دو تا از شخصیت‌های اصلی کتاب شروع میشه و بعد طی اتفاقی تلخ، ماندانا به سرزمین جادوگران ایران یعنی دشت پارسوا میره و اونجا باید با خیلی چیزها و افراد آشنا بشه و تلاش بسیاری کنه تا به موفقیت برسه. مبهم گفتم چون دوست ندارم داستان رو لو بدم. به عنوان یک داستان فانتزی ایرانی که هیچ، کلا در ژانر فانتزی کتاب خوبی بود. تاثیر گرفته از داستان هری‌پاتر بود اما نه آنچنان که فکر کنید یک کپی ایرانی از هری‌پاتر می‌خونید. داستان کشش خوبی داشت و ریتم خوبی هم داشت اما بعضی از مواقع توضیح کافی از اتفاقات نمی‌داد. شخصاً دوست داشتم توضیحات بیشتری راجع به وقایعی که اتفاق می‌افتاد یا شکل و قیافه‌ی شخصیت‌ها و اینا بخونم به نظرم برای یک کتاب فانتزی لازم بود تا بتونیم توی ذهن خودمون صحنه‌ها رو به نمایش در بیاریم. در مجموع کتاب بسیار خوبی بود به عنوان اولین جلد از مجموعه چرا که آخرین فصل طوری نوشته شده که شما رو ترغیب کنه بلافاصله برید سراغ جلد دو، منم دارم میرم.
        

17