یادداشت پیمان قیصری

پیمان قیصری

پیمان قیصری

6 روز پیش

        این کتاب اقتباسی‌ست از داستان رستم و سهراب. اقتباس از داستان‌های شاهنامه زیاده اما نکته‌ی جالب توجه این کتاب اینه که نویسنده‌ی این کتاب انگلیسی‌ست. این که برداشت و اقتباس یک شاعر انگلیسی رو نسبت به یک داستان کهن ایرانی بخونی به اندازه‌ی کافی هوس برانگیز هست برای خوندن این کتاب. مقدمه‌ی مترجم کتاب بسیار جالب و روشنگر در مورد نویسنده و نحوه‌ی سرایش این اشعاره. ترجمه‌ی خود شعر‌ها هم به نظرم خیلی خوب بود.

سپس سهراب با چهره‌ای گستاخ چنین پاسخ داد: 
با اینکه تو گمنامی بیهوده لاف میزنی. ای مرد خود پسند گزافه گو
تومرا نکشته‌ای، نه! نام رستم و این دل پر از مهر فرزندی مرا به کشتن داد. 
چه اگر من با ده مرد چون تو هم‌نبرد میشدم، 
و من همان بودم که تا به امروز بودم، 
اينک آن ده تن بایستی اینجا افتاده باشند 
و من آنجا ایستاده باشم. 
اما آن نام گرامی زور از بازویم گرفت،
آن نام و چیزی که اقرار میکنم در تو هست، 
که دلم را دردناک می‌کند و همین دو سبب شد که 
سپر را رها کنم و نیزه‌ی تو از تن دشمنی بی سلاح بگذرد. 
اکنون تو لاف میزنی و از بهر چونین
سرنوشت سرزنشم می‌کنی 
اما تو ای مرد سنگدل اینکه می‌گویم بشنو 
و از ترس بر خود بلرز: 
رستم نیرومند کین مرگ مرا از تو بخواهد.
آری پدر من رستم، همانکه در همه جهان میجویمش! 
وی به خونخواهی من بر خیزد و تو را کیفر دهد.

      
18

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.