یادداشتهای فاطمه ثانی (19)
1403/7/11
4.3
5
○ داستان حول محور عاشقان و مریدان امام هشتم، میچرخه. در زمانیکه بخاطر فشار دربار عباسی ، دیدار و ارتباط با امام رضا (ع) خیلی سخت بوده. طوریکه گاهی بها ش، دادنِ جان بوده. ○ از اواسط کتاب، ناگهان روند، یک تغییر عجیب کرد، که برام قابل هضم نبود!!! زکریای رومی ای که از ابتدای کتاب، محوریت اصلیِ جویندگی حقیقت بود، آنچنان شوق دیدار امام رو داشت، و با مشقّت فراوان، خودش رو به ایشون رسوند، و در همون شهر هم، با دختری ازدواج کرد و بنوعی همسایه و هم محله امام شد و از مریدان ایشان، ناگهان از یه جایی به بعد، خیلی بی مقدمه، تغییر کرد. براش مهم نبود رفتنِ امام از شهر مدینه به مرو . هیچ واکنشی نداشت. خنثی شده بود، عین مردم عادی کوچه بازار شده بود. انگار امام رو دیگه نمیشناخت. بعد هم صرفا بخاطر همراهی با زن و معشوق زمینی ش بود که تن به این سفر داد و راهی مرو شد. خیلی عجیبه!!! ○ در کل، غیر از این مصداق، نمونه های دیگه ای هم در روند داستان وجود داشت، که بعضی وقایع، باهم نمیخوند. ○ دوست دارم بدونم آیا وقایع تعریف شده در این کتاب، از روی حقیقت و تاریخ، نوشته شده ؟!؟
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5