یادداشت‌های فهیمه ناصری (33)

          نامه های فهیمه رو صرفا چند نامه عاشقانه یه خانم به همسرش نبینید در دل این این نامه ها عشق ایمان ایثار و.... هزاران مولفه دیگر لمس می‌شود دیده می‌شود و عامل حرکت می شود ...
خیلی وقت پیش نامه های فهیمه رو خوندم  ۱۳ ساله که بودم 
عشق واقعی را میتوانی در آن پیدا کنی 
ایمان به خدا واستقامت درراه سعادت را میتوانی پیدا کنی 
صبر را میتوانی به دست آوری 
ایثار را میتوانی درک کنی 
درک را میتوانی حس کنی 
هرچه بگویم کم است عشق بدون آگاهی عاشق را گمراه می‌کند عاشق را به پوچی می‌رساند 
اما عشق اینها با ایمان است با معنویت است با شناخت ومعرفت است 
عشق ومحبت به محبوب اصلی ...
عشق جوانان حزب‌اللهی به هم که با مبارزه آمیخته شده 
آنقدر بیان وتعاریف  درنامه ها زیبا بود که من عاشق دعای کمیل شدم ودعای کمیل ها را جدی تر شرکت میکردم واین رزق  ویکی از هدیه های این کتاب به من بود .

        

          الان که دارم  برای این کتاب یادداشت مینویسم صفحات ۲۳۰  اینا هستم 
وزیاد لذت نبردم 
به خود داستان کاری ندارم بعدها درادامه درباره ش اگر زنده بودم مینویسم 
اما اگر قصد خواند جنایت ومکافات رو دارید بگردید دنبال چاپ جدید کتاب 
این کتاب رو بین دو سه تا کتاب دیگه که در کتابخانه دانشگاه بود برداشتم 
قلبم درد میکنه از دستش 
 نمیتونی کتاب رو درست بخونی معمولا من کتاب های رمان  وداستان رو خیلی سریع میخونم 
اما آنقدر غلط املایی داره انقدر همه چی بهم چسبیده هست که نمیتونم بخونم وهر بار ناراحت وناراحت تر میشم 
ترجمه بهزاد خوبه اما حقیقتا ویراستاری این کتاب اصلا قابل قبول نیست 
نشر این کتاب مال سال ۸۸ هست ...
🥲

        

          ♥️🌱

        

          اولین بار که کتاب رو دیدم ویه تورقی داشتم  جذب جملات ادبی زیبا وتعابیر جذاب آقای شجاعی شدم . تصمیم گرفتم بخونم و  هنگام خوندن گریه میکردم ...
پارسال بود که تصمیم گرفتم هییت های هفتگی ای که از طرف بسیج  داخل دانشگاه بر گزار میکنیم متفاوت باشه وبذهنم رسید کتاب محور باشه 
۲ هدف داشتم اول اینکه ناراحت بودم و دغدغه جدی داشته  نسبت به میزان مطالعه دانشجو جماعت .
بعد اینکه هییت هم باید متفاوت برگزار بشه والبته هدف مند  
توی مسیر گلزار شهدا با فاطمه علی اکبری  داشتم درباره  برگزاری  یه هییت متفاوت  صحبت می‌کردم  که این کتاب رو پیشنهاد دادم 
فاطمه   عین (شاید دوست نداشته باشه فامیلش رو بیارم ) متوجه شد  وگفت که کتاب رو مطالعه کرده و پیشنهاد جالبیه 
همونجا ازش خواستم تا کتاب رو توی روضه آخر هفته بیاد وبخونه 
الحمدالله  مجلس اون هفته برگزار شد خیلی متفاوت وجالب 
کتاب استاد فوق العاده بود وگویش فاطمه  عزیزم منحصر به فرد 
بعدجلسه اون شب ۹۰ درصد از دانشجو هایی که آمده بودند قا کتاب رو امانت گرفتن ویا کتاب رو خریدن .
*میتونید توی روضه های خونگی ای که برگزار میکنید کتاب رو بخونید البته بریده هایی ازش 
*دلم چقدر برای اون روز ها تنگ شده 💔🫂
        

          داستان این کتاب برای من خیلی جالبه 
مسله اینجاست که چندین بار کتاب رو برداشتم که بخونم اما نشد مثل کتاب کهکشان نیستی که خریدمش ولی هنوز قسمت نشد 
جدی جدی قسمت نشد 
کتاب رو امانت گرفتم از کتابخانه  تا توی مسیر ۷ ساعته تا یه جاهایی بخونمش 
خلاصه برنامه ریزی شدو ... که به دوستم معرفیش کردم 
فاطمه هم گرفتش وخوند وکل این هفت  هشت ساعت سرش توی کتاب بود 
یه جوری غرق کتاب می‌شد که صداش میزدم واون  نمیفهمید .
خلاصه که خیلی برام جالب بود که بعد برگشتن از مسافرت حتما بخونمش 
 برگشتم اما متاسفانه  یا خوشبختانه باز به یه دوست دیگه امانتش دادم  
وامان از دست خودم ....
خلاصه که تو زمان امانت من  کتاب رو به بقیه امانت میدادم که بخونن والبته چه جراتی داشتم 😄
خلاصه که کتاب هاهم بنظرم منتظر فرصت مناسب هستن تا بیان واجازه بدن ما بخونیمشون    والان منتظرم که اون زمان مناسبه برسه وانشااله من بتونم بخونم 
🥲🌱
پ.ن :عکس مربوط به فاطمه  +وکتاب =چایی که من براش شیرین کردم 🥲😄
        

          "به نام مادر "
شهید محمد رضا تورجی زاده یک شهید کاملا عجیب ودوست داشتنی شهیدی که زبان من قاصر از بیان بزرگی ها ورشادت هاش 
شهیدی که شیدا وشیفته  خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها  هست 
بنظرم کتاب فقط ده درصد یا کمتر از اینها زندگی این شهید بزرگوار رو پوشش داد 
اولین کتاب وتنها کتابی هست که از شهید تورجی خوندم 
وارزش خوندن داره اما مسله اینجاست که از همچین شهدایی با این حجم از کرامت و.... باید آثاری بیشتر از این منتشر بشه .

        

          هر کتابی مخاطبان خودش رو داره و من  معمولا دیدگاهم اینه که بد هیچ کتابی رو نگم چون کتاب ها سلیقه ای وعقیده ای هستند 
شاید علف کتاب به دهن  بز درون من شیرین نیاد و با تعریف بد کتاب  از دهن یه بز دیگه ای هم بزنمش (صرفا جهت مزاح وخنده (: )
وخلاصه هر کتابی یه اثر بخشی داره روی مخاطب خاص خودش و نکته پر اهمیت همین مخاطب خاص هست هر کسی هر کتابی رو درک نمیکنه 
خلاصه که اینطور...
با توجه  به همه این حرف ها این کتاب زیاد برای من جالب نبود البته بعضی از جملات میتونست قشنگ یا زیبا واندکی قابل تامل باشه اما مثل کتاب ۳۶۵ روز بود وخیلی منو جذب خودش نکرد در حدی که یه دور سریع خوندمش وتمام 

        

          امروز ۱۸ ام دی ۴۰۳ تابم فرجه های امتحانات پایان ترم 
اومدم کتاب خونه که درس بخونم  اما متاسفانه یا خوشبختانه دارم کتاب مهدویت میخونم 
حقیقتا کتاب خوبی هست  .یک مجموعه ۴ جلدی مسله مهدویت که من از جلد دوش شروع کردم 🥲
تا اینجای کتاب واقعا دارم لذت میبرم پر از روایت و داستان  
برام خیلی جذابه ودوست دارم 
یکسری راه کارها هم میده که چگونه باید  در پیشگاه امام عصر رفتار بکنیم 
 دفتر دوم این مجموعه چهار جلدی  این کتاب هست  که در رابطه با وظایف فردی  صحبت میکنه .