یادداشت فهیمه ناصری

        داستان این کتاب برای من خیلی جالبه 
مسله اینجاست که چندین بار کتاب رو برداشتم که بخونم اما نشد مثل کتاب کهکشان نیستی که خریدمش ولی هنوز قسمت نشد 
جدی جدی قسمت نشد 
کتاب رو امانت گرفتم از کتابخانه  تا توی مسیر ۷ ساعته تا یه جاهایی بخونمش 
خلاصه برنامه ریزی شدو ... که به دوستم معرفیش کردم 
فاطمه هم گرفتش وخوند وکل این هفت  هشت ساعت سرش توی کتاب بود 
یه جوری غرق کتاب می‌شد که صداش میزدم واون  نمیفهمید .
خلاصه که خیلی برام جالب بود که بعد برگشتن از مسافرت حتما بخونمش 
 برگشتم اما متاسفانه  یا خوشبختانه باز به یه دوست دیگه امانتش دادم  
وامان از دست خودم ....
خلاصه که تو زمان امانت من  کتاب رو به بقیه امانت میدادم که بخونن والبته چه جراتی داشتم 😄
خلاصه که کتاب هاهم بنظرم منتظر فرصت مناسب هستن تا بیان واجازه بدن ما بخونیمشون    والان منتظرم که اون زمان مناسبه برسه وانشااله من بتونم بخونم 
🥲🌱
پ.ن :عکس مربوط به فاطمه  +وکتاب =چایی که من براش شیرین کردم 🥲😄