یادداشتهای فهیمه محمودی (41)
1404/6/11

داستان کتاب جذاب و دوستداشتنی بود و نمیتونستم کنار بذارمش و به سرعت خوندمش. داستانش منو یاد فیلمی به اسم baby boom انداخت که داستان زنی بود که از یک زندگی شلوغ شهری، بخاطر یک بچه به یک زندگی روستایی و آروم پرتاب میشه، اما هنوز هم با شجاعت و خلاقیت، راهی برای رسیدن به اهداف و چیزی که میخواد ادامه میده. و به همین دلیل پایان اون فیلم، برام از این کتاب تاثیرگذارتر و زیباتر بود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/4/23
کتابی فوقالعاده درباره زندگی پیامبر. داستان کتاب از زبان یک یهودی و در خلال نامهنگاریهاش با یک دانشمند و راهب یهودی دیگه روایت میشه. راوی داستان از ابتدا با فکر نابودی پیامبر و دین اسلام وارد مکه و سپس مدینه میشه و با اسلام آوردن ظاهری، سعی میکنه از درون و با نفاق، مردم رو بر علیه همدیگه و پیامبر کنه. اما در نهایت بعد از دسیسهها و توطئههای بسیار، دست از پا درازتر به موطنش برمیگرده. عالم یهودی و مسلمون منافقی که با همه دورویی و دسیسههایی که شکل میده، جانب صداقت رو در این نامهها رعایت میکنه و نمیتونه از اخلاق نیکو و بزرگی پیامبر چیزی نگه و درنهایت همین نامهها، باعث میشن که عالم یهودی که اون رو برای خبرچینی و توطئه به پیش پیامبر فرستاده، با خوندن این نامهها با پیامبر آشنا شه و اسلام بیاره.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/4/8
کتاب روایت دختریه که با دوستاش به طور حرفهای کوهنوردی میکنه و وقتی در یک صعود، به دلایلی نمیتونه همراهیشون کنه، دوستاش توی بهمن گم میشن و حالا باید دنبالشون بگرده. مریم به کمک احضار جن و موکل در تلاشه که دوستهاش رو پیدا کنه و من نفهمیدم نویسنده در تلاش بود چی بگه؟! از خوندن به قول خودش روضه هر کدوم از شخصیتها لذت بردم، اما پایان کتاب رو دوست نداشتم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.