یادداشتهای fatemeh rz (6) fatemeh rz دیروز هنر رندانه بی خیالی مارک منسون 3.9 66 چقدر این کتاب از مارک منسون دوست داشتنی بود. خیلی اسمش به گوشم خورده بود و انقدر سر خوندنش دست دست کردم تا در نهایت موقعی رفتم سراغش که واقعا نیاز داشتم هنر رندانه بیخیالی رو یاد بگیرم. کتاب در فصلهای مختلف به موضوعات جالبی اشاره میکنه؛ موهبت اینکه اصلا معمولی باشیم و اینکه چه اصراری به همیشه برتربودن و خاصبودنه. یکی از مهمترین و جالبترین قسمتهای این کتاب واسه من جایی بود که از «ارزش رنجکشیدن» صحبت کرد. اینکه چقدر این مسئله و فهم درست نسبت به اون لازمه و اغلب ما چه درک اشتباهی از یه زندگی خوب و ایدهآل داریم. موارد دیگهای که بهش اشاره شده شامل «اهمیت نه گفتن» و نقش «شکست»ها و.. در مسیر زندگیمونه. واقعا لذت بردم و حس میکنم شاید سالهای آینده دوباره نیاز داشته باشم سراغش بیام و بخونمش. قطعا خوندن این کتاب رو توصیه میکنم؛ حتی به شمایی که رندانه در زمینه بیخیالی هنرمندید ;) 0 0 fatemeh rz دیروز پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 99 خیلی روون و دلانگیز؛ طوری که به خودتون میاین و میبینید در عرض کمتر از نیم ساعت به صفحه آخرش رسیدین. اما به این معنی نیست که از نظر کیفیت خوب نباشه پاندای بزرگ پر از جوابهاییه که شما رو شگفتزده میکنه و به فکر فرو میبره. در طول این مسیر هر صفحه این کتاب شاید شما رو یاد تجربههای مسیر زندگی خودتون بندازه. طوری که جایی با خودم میگفتم: عه راست میگه! فلان وقت و فلان موقعیت اگه اینطوری بهش نگاه کرده بودم، کل ماجرا راحتتر از سر میگذشت. خلاصه که پیشنهاد میکنم تو این سفر با پاندای بزرگ و اژدهای کوچیک همراه بشید. درسهای قشنگی در انتظارتونه.. 0 0 fatemeh rz دیروز ده فرزند هرگز نداشته ی خانم مینگ اریک امانوئل اشمیت 4.0 12 کتاب کوتاهی و روونی بود که در یک سفر چند ساعته جادهای تموم شد. داستان حول محور خانمیه که مسئول سرویس بهداشتی یک هتل در ژاپنه و تاجری که در طی سفرهاش و بستن قراردادهای تجاری در این هتل اقامت داره به طور اتفاقی با اون آشنا میشه و گفت و گویی حول محور بچههای خانم مینگ صورت میگیره. هر کدوم از بچهها روایت مربوط به خودشون رو دارن و در بین این روایتها جملههای کوتاه و تاثیرگذار زیادی رو قراره از زبون خانم مینگ بشنوید. به طور کل جالب بود. 0 0 fatemeh rz 1403/10/26 کتابخانهی نیمه شب مت هیگ 4.0 422 اولین نوشته من ^_^ به پیشنهاد دوستی این کتاب رو شروع کردم و عمیقا لذت بردم تو لحظاتی دست و پا میزدم که حس میکردم راه من اشتباهه..تصمیمم برای انتخاب این مسیر عجولانه بود و هر روز من صرف این فکر میشد که: اگه آدم دیگهای میبودم و در جای دیگری خوشحالتر بودم.. این کتاب رو شروع کردم و صفحه به صفحه گذار درونی خودم رو از حالت ضعف و تردید به حالت شکرگزاری و امید حس کردم. طوری که وقتی به صفحه آخر رسیدم حس کردم همین لحظه، همین روزی و فردا و فرداهایی که در انتظارمه، من چیزی شبیه به موهبت و معجزه رو در اختیارم دارم که به هر شکلی که میخوام میتونم بسازمش بدون اینکه نیاز باشه به این فکر کنم که شاید اگه در دنیای موازی من آشپزی در ایتالیا بودم، انسان خوشحالتری میتونستم باشم (البته هنوز هم گاهی اینطور فکر میکنم :))) ) کتاب از اون روانشناسیهای زرد چند روزه بخون و بشو نیست یک سیر داستانی جذاب داره که ذره ذره آدم رو با خودش همراه میکنه و جرقههایی از امید رو توی دلتون روشن میکنه. ممنونم آقای مت هیگ :) 0 0 fatemeh rz 1403/10/26 دوباره فکر کن آدام گرانت 4.0 1 [[ اول از همه بگم که من تو پست قبلی همینجوری واسه دل خودم نوشته بودم و رفتم گفتم حالا ممکنه یکی دو نفر از کنارش رد بشن و خط اولش رو بخونن؛ ولی....!!!!!! خدای من! چقدر اسم جدید و دوستهای کتابخون جدید!!! ممنون از محبتتون🥲 ]] اما میرسیم به این کتاب که بالاخره همین دیروز تموم شد. حقیقتش سخت تونستم باهاش همراه بشم یعنی اوایل کتاب طول کشید تا به جایی برسه که جذبم کنه ولی یه کم که جلوتر رفتم به نکتههای جالبی برخوردم که تو زندگی خودم تجربه کرده بودم و اگه زودتر این نکات رو میدونستم، راحتتر میتونستم از پسش بر بیام. مثلا شما راجع به «سندرم متقلب» یا همون ایمپاستر چیزی شنیدید؟ اگر بهش مبتلا باشید، تو قسمتی از این کتاب میفهمید که بعد جالبی درباره اون وجود داره که اتفاقا میتونید ازش بهره ببرید که واسه خود من خیلی جالب بود و تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم..! یا بهتون یاد میده که وقتی قراره بحثی (دعوا نه! دعوا بده!) با کسی درباره موضوعی داشته باشید که با شما اختلاف نظر داره، چه نکات مهمی رو باید رعایت کنید تا به یه نتیجه نهایی مطلوب برسید؛ نه این که با ناآگاهی کاسه کوزهها رو تو سر هم بشکونید و چهارتا فحش بدید و بعد هم صحنه رو ترک کنید. اسم یکی از فصلهای این کتاب «لذت اشتباه کردن»ىه..جالب نیست؟! اونقدر ترکیب عجیبی بود که چند ثانیه بهش نگاه کردم و با خودم گفتم: چه پارادوکس عجیبی! اما به شما یاد میده که چطور به اشتباهاتتون نگاه کنید و ازش لذت ببرید اما به طور کل کتاب شبیه به یه مقاله چند صد صفحهایه حداقل برای من که اینطور بود.. و یه جاهایی سخت باهاش پیش رفتم؛ اما در نهایت وقتی تمومش کردم، حس کردم که یه قرص بزرگ و یکم تلخ و شیرین رو قورت دادم، تلخ و شیرین و پرفایده.. 0 0 fatemeh rz 1403/10/14 زندگی ناممکن مت هیگ 4.2 22 بعد از خوندن کتاب اول آقای مت هیگ به این کتاب برخوردم که اولش نمیدونستم واسه ایشونه ولی بعد از دیدن معرفیها وقتی به سراغش رفتم و چشمم به نویسنده افتاد، ذوق کردم ^_^ زندگی ناممکن تلاش برای تفهیم مفهومی مثل امید، شور زندگی و امکانِ ممکنشدنِ ناممکنها بود که آقای مت هیگ اون رو با دنیای فانتزی و خیال عجینش کرده بود. حقیقتش زیاد به ژانر فانتزی علاقهای ندارم؛ ولی عجیب دلم میخواست تند تند پیش برم و بفهمم آخر این قضیه به کجا میرسه بعد از خوندن این دو کتاب ایشون یه حس مشترکی رو داشتم و اون هم احساس امید بود و اینکه من هم میتونم.. این منم که تو زندگی قدم برمیدارم این منم که تصمیم میگیرم و انتخاب میکنم که تو چه مسیری قدم بردارم بعد از خوندن دو کتاب ایشون، این نور قشنگی که تو دلم سو سو میکنه رو خیلی دوست دارم ✨ قصه راجب یه خانم مسنی هست که بعد از اتفاقاتی که تو زندگیش افتاده به نحوی انگار دیگه انگیزه و رمقی برای زندگی نداره ولی یک نامه سرنوشتی رو براش رقم میزنه که تو همون سن لذتها و تجریبات زیادی رو برای اولین بار تجربه میکنه.. اون وسط شما هم از خوندن یه روایت روون و جذاب لذت میبرین، هم ترکیبی از احساسات شادی، تعجب، ذوق، غم و.. رو تجربه میکنید. خیلی پیشنهاد میکنم. 3 36