یادداشت‌های فاط📚مه مرا⌛دی (14)

        کاش هیچوقت نمیخوندمش.
قشنگ میشد حس کرد که اطلس و لیلی هنوز تو پونزده و هیجده سالگیشون موندن و لیلی رایل رو فقط برای سرپوش گذاشتن روی احساساتش انتخاب کرد.
ساده بگم شخصیتا خیلی وقتا خام و نپخته بودن
تو جلد اول داستان سریع پیش میرفت و تو جلد دوم کند 
درسته هدف کالین برای نوشتن این داستان و درک میکنم اما کالین برای همه‌ی شخصیتاش ارزش یکسان قائل نبود و این رعایت نکردن تعادل خسته کنندش میکرد.
و موضوع اخر اینکه درگیر کردن یه بچه دوازده ساله مثل تئو به مسئله همجنسگرایی فقط جنبه تبلیغاتی داشت.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        داستان خوبی بود.
من  از  شخصیت دوست محسن و رضا خوشم اومد
ولی داستان خیلی سریع پیش رفت و این نبود احساس غم برای مرگ پدر و ازدواج سریع مادر و فرهاد و اینا باعث میشد پیکره داستان آسیب ببینه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0