یادداشت‌های Narges Husseini (20)

          یکی از فوق‌العاده ترین کتاب‌ها واسه کسانی که به داستان نوشتن و ساختار داستان علاقه‌مند هستند . هم زبانش قابل فهمه ، هم به شدت جامع و کاربردی.
        

          مادر شهید که باشی تازه میفهمی صبر یعنی چی 
        

          مگه میشه یه کتاب خط به خطش اشکت رو در بیاره؟؟
        

          یه کتاب بخونیم که هم عاشقانه باشه هم امنیتی ، جاسوسی باشی 
هم در مورد داعش و حاج قاسم باشه. هم تو خارج و داخل باشه .

        

          آدم ها عاشق میشن اما این عشق تو یک لحظه خودش رو نشون میده 
        

          با چه کتابی ، کتاب خون شدم؟! 
با رؤیای نیمه شب 
عاشقانه ای در دل تاریخ 
اونم زمانی که شیعه بودن ممنوع بود و گناه نابخشودنی.
زمانی که از غیبت امام ۵۰۰ سال می‌گذشت و مردم براشون این سوال پیش اومده بود که پس این امام زمانی که میگن چرا به داد شیعه ها نمی‌رسه.
مگه نمی‌بینه که حاکم وقت چقدر داره مردم رو اذیت می‌کنه ؟!
این وسط پسری به نام هاشم که از اهل تسنن هست عاشق هم بازی بچگیش ،
یعنی ریحانه خانوم میشه که از قضا این ریحانه خانوم شیعه بوده.

        

          هم تریلره . هم خون و خونریزی داره . هم یه جوری با داستان پیش میری که نمی‌فهمی حرکت بعدی قهرمان چیه .
حالا بهترش اینه که آدم بده ‌ی داستان همون آدم خوبه است .
        

          داستان علمی تخیلی که متناسب با ذهن یک نوجوان باشه و ایرانی باشه خیلی کم داریم یا اصلا نداریم. اما فادیا همه‌ی اینها رو با هم داره و برخلاف همه‌ی داستان ها 
قهرمان داستان اینبار از شهری به غیر از تهران میاد .
        

          قلم آقای یامین‌پور  ، به این داستان روح بخشیده .
        

          به شدت دوستش داشتم چون اونموقع راهنمایی بودم .
زبان این کتاب هم طنزه هم ماجرا از  زبون یه دختر نوجونه که واقعاً قشنگه
        

          عاشقشم
        

          از کتابهای قشنگی در مورد امام رضا میشه خوند، مناسب کلاس هفتم تا آخر دبیرستان. از  زبان سی غلام که به نحوی در شهادت امام رضا دست داشتند .
        

          قشنگ و قشنگ مخصوصا اگر تازه کتاب خون شدی مخصوصا اگر نوجوونی
        

          ام علاء بهم یاد داد ؛ که چجوری میشه با بچه‌های زیاد ، باز هم روی اعتقادات مون بمونیم 
        

          داستان عاشقانه که پر سوز باشه زیاد خوندم ولی این یه چیز دیگه بود 
واسه این که از عشق ممنوعه‌ی بین انسان و جن حرف میزد 
        

          چون زبان داستان ساده و صمیمی نوشته شده ، شرط می‌بندم دور روزه تمومش کنی...😉
        

          در مورد زندگی پیامبر بارها بارها خوانده ایم. اما اگر این داستان از زبان حلیمه خانوم بیان شده باشد صد برابر جذاب تر است نه؟!
        

          این کتاب از اون کتاب‌هاست که هر از چند وقت یکبار لازمه تورق بشه تا انسان بودن رو فراموش نکنیم .
        

          ارمیا و ما أدراک ارمیا 
        

          کتاب های خوب زیادی آدم میخونه ولی همیشه ارمیا تو گوشه ذهن‌مون میمونه...