( ترجمه سروش حبیبی را خواندم )
این کتاب اثر پروانه ای رو با چاشنی مخصوص تولستوی _ خط فکری که در اکثر داستان های این نویسنده دنبال میشه _ رو به تصویر می کشه و با همین چاشنی به پایان می رسه
داستان از جعل کوپن توسط دو پسر بچه در عالم خوشی های کودکانه شروع میشه اما چه کسی میدونه زنجیره حوادث ناشی ازین اتفاق بر گردن چه افرادی خواهد پیچید و دست چه کسانی رو از پشت خواهد بست ؟ آیا نیکی و ایثار میتونه زنجیر رو از دست و گردن گرفتاران باز کنه و نور امید رو در دل اونها بتابونه ؟