یادداشت‌های Sepehr Karimi (47)

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          همیشه حرف از تئاتر که زده میشه، این واقعیت در مورد این مدیوم باید اشاره بشه که این آثار برای اجرای روی صحنه نوشته شدن و نه برای خونده شدن. با اینکه با این موضوع مخالفی ندارم اما (احتمالا به خاطر محدودیت‌ها) باور داشتم که خوندن نمایشنامه میتونه دست کمی از دیدنش روی صحنه نداشته باشه. تا حالا این دیدگاهم پابرچا باقیمونده بود تا اینکه با نمایش وایس مواجه شدم. دلیل نمره کمم به نمایش اینه که نتونستم ارتباط خاصی بگیرم باهاش و میدونم دلیلش محدودیت خوانش من بود. فکر می‌کنم این نمایش باید دیده بشه و نه خونده. هیچ خرده‌ای به کار نیست و حتی صحنه‌های جذاب هم کم نداشت که لذت ببرم.
موقع خوندن یاد تئاتر اپیک برشت میفتادم. فاصله من با متن خیلی زیاد بود و فکر می‌کنم از عمد این اتفاق افتاده بود. نفش مارکی دوساد شبیه بیننده‌ای بود که از طرف ما ناظر اتفاقات روی صحنه بود و واکنش‌هاش به این مساله تاکید داشت. تاثیر روایی چندانی ازش ندیدم. مکث‌ها و پرش‌های بین صحنه‌ها هم باز یادآور اپیک بودن نمایش بود.  فرم دیالوگ‌ها هم باز از فضای رئالیستی دور می‌کرد کار رو.
با این همه بعد از خوندن نمایش فهمیدم که نسخه سینمایی ازش ساخته شده که اگه پیدا بشه حتما میبینمش. درسته ارتباط خوبی با متن نگرفتم اما دلیل نمیشه نخوام ببینمش. امیدوارم پشیمون نشم و حدسم درباره مشکل متن بودن درست باشه.
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          اگه میشد به کتاب سه و نیم می‌دادم.
داستان سرگرم‌کننده و جالب بود. در عین سادگی، بازی‌های روایی خوبی هم داشت که از نظر ادبی هم به اثر ارزش بده. شخصیت‌ها هم برای من جالب بودن و از روابطشون خوشم اومد. گاهی کتاب به سمت سانتیمانتال شدن می‌رفت اما اذیت نکرد منو خیلی. اما می‌تونه از نکات منفی کتاب برای بقیه باشه.
چیزی که باعث می‌شد نقص‌های کتاب تا بهش زیادی برای من بخشیده بشه، موضوع کتاب بود که در مورد صنعت بازی کامپیوتری بود و ارجاعات خیلی زیاد به ویدئوگیم داشت. ولی کار جالبی که کتاب می‌کنه اینه که فقط رابطه‌اش به بازی رو سطحی نگه‌ نمیداره و ساختار روایت هم تحت‌تأثیر ویدئوگیم پیش میره که من دوست داشتم.
مورد دیگه‌ای که از کتاب دوست داشتم، به روز بودن دغدغه‌های داستان و شخصیت‌ها بود. طبیعتا کتابی که دو سال پیش چاپ شده باید این دغدغه‌ها رو داشته باشه که خب برای من که زیاد کتاب اینقدر جدید نخوندم، جذاب بود. البته همین دغدغه‌ها احتمالا بعضی خواننده‌ها رو فراری بده که خب مهم نیست واقعا. انتخاب خواننده‌ست میخواد همچین مسائلی رو توی کتاب بخونه یا نه. برای من که خوندنی بود.

پ.ن دوست دارم گیم‌هایی که توی کتاب درموردشون حرف زده میشن رو بازی کنم. کاشکی واقعی بودن
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          پارسی‌ها اگه اشتباه نکنم قدیمی‌ترین تراژدی هست که ما بهش دسترسی داریم. برای همین شاید عیب‌هایی که میخوام بهش بگیم چندان منصفانه نباشه اما خب باز این مشکل‌ها رو باهاش داشتم.
نمایش مثل گزارش جنگ نوشته شده. کل روایت در ایران میگذره. جایی که آتوسا، همسر داریوش و مادر خشایارشا، و گروهی از بزرگان ایرانی خبر شکست ایرانی‌ها از یونانی‌ها رو میشنون. دیالوگ‌ها بیشتر صرف لیست کردن مناطق مختلف یونان و افراد شکست خورده میشه تا روایت نبرد. یه بخشی از داستان هم که روح داریوش ظاهر میشه اونجا هم باز شروع میکنه به لیست کردن پادشاهان ایرانی.
در نهایت هم که خود خشایار روی صحنه میاد کلا به آه و ناله و زاری میگذره و در نهایت هم با همون حالت صحنه رو ترک میگه و نمایش تموم میشه...
خلاصه اینکه روایت، شخصیت و یا دیالوگ جذابی توی نمایش نمیشه پیدا کرد. انتخاب اینکه داستان از دیدگاه ايرانيهای بازنده به تصویر کشیده بشه میتونست خیلی جذاب باشه اما خب اون هم تاثیر خاصی نداشت. فقط باعث شد یه عيب دیگه توی نمایش پیدا کنم که اونم اعتقاد داریوش و خشایار و آتوسا به خدایان یونانی بود و مدام اسم از زئوس و پوزویدون و بقیه خداها میاوردن.
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          در اصل‌ باید نمره سه و نیم بدم به کتاب اما خب همچین امکانی نداره گودریدز. دلیل امتیاز رو فقط توقع خیلی خیلی زیادی میدونم که از کتاب داشتم.
اینکه سالها در مورد شاهکار بودن جنایت و مکافات شنیدم و خوندم و تصورات غیر واقعی برام به وجود اومد، کمی مانع لذت بردن کامل از کتاب شد. همیشه فکر میکردم جنایت و مکافات یه کتاب اگزیستانسیالیستیه که سرتاسرش پر شده از ذهنیات و بررسی روانشناسانه و موشکافانه شخصیت اصلی. درسته این موارد توی کتاب بودن اما متاسفانه تصور من به شکل دیگه‌ای بود.
مشکل دیگه که داشتم که شاید کمی سخت‌گیرانه باشه، شانسی بودن بسیاری از اتفاقات بود که کمی زیادی به چشم میومد. مهمترین لحظات کتاب صرفا با شانس و اتفاق شکل گرفتن. همینطور مشکلات ذهنی راسکولنیکوف کمی غیرمنطقی بود برای من. دلیل بسیاری از تصمیماتش رو نمیفهمیدم، حتی توی روان‌پریشیش.
در کل بگم که این نمره و نظر من، چیزی از ارزش این کتاب کم نمیکنه. طبیعتا من کی باشم که نظرم بخواد خدشه‌ای به کتاب بزنه! اما با جنایت و مکافات متوجه شدم توقع داشتن چقدر میتونه تجربه یه کتاب رو تحت تاثیر قرار بده. حتی کتاب بزرگی مثل این اثر.
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          اگه بخوام کتابی رو مثال بزنم برای توضیح مفهوم affective fallacy اون قطعا کمیک بوک پرسپولیس هست. خواننده های ایرانی که سراغ خوندن این اثر میرن، به احتمال بسیار زیاد به کتاب بشدت احساس نزدیکی میکنن. کسایی که جنگ رو تجربه کردن، انقلاب رو، اتفاقات بعدش رو، و مخصوصا کسایی که مهاجرت کردن، با داستان قطعا تحت تاثیر قرار میگیرن. بیشتر از اینکه پرسپولیس یه شاهکار بی بدیل باشه، یه آیینه ی تمام قد از جامعه ماست و خواننده با دیدن فضاها و اتفاقات آشنای توی کتاب، حس خوبی بهش دست میده. خوب البته نه به معنای خوشحال بودن، چون بسیاری از اتفاقات داستان ناراحت کننده هستن. به این عنوان که حس آشنایی دارن. 
البته به این معنی نیست که این اثر خوب نیست چون اینطوری احساسات خواننده ایرانی رو درگیر میکنه. اتفاقا خوب نوشته شده، فرمت و اجرا هم به جا بوده و برای خوندن هم جذابه. جلد اول به شخصه برای من بهتر بود.
فیلم ساخته شده از روی کتاب رو مدتها پیش دیدم و خیلی یادم نمیاد. اما حسی که از فیلم یادمه بهم میگه که فیلم بهتر از کتاب بوده برام. البته ممکنه الان با دوباره دیدن انیمیشن نظرم عوض بشه. (بیشتر از اینکه فیلم و کتاب ها و جزییاتشون یادم بمونه، حسی که نسبت بهشون داشتم موندگارن برای من!)
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          I have never written a review in goodreads, but I don't know why I felt I must for this book. Reading this book was a dream of mine. A dream seem impossible for me. I live in Iran and we don't have that much free access to literature. Specially those books that have never been translated and are forbidden. I had read Dubliners and Portrait in Persian and found Joyce as one of best writers there is. Then I wanted to challenge myself with reading Ulysses and with lots of difficulties I achieved that too. And Joyce became my favorite writer ever. Then I knew I have to read Finnegans wake. But how? I knew I will not understand 99% of the book. Other than the book being so difficult, English is my second language (it's apparent through my many mistakes in writing this passage!!!). There was no book to guide me through Finnegans. But finally I had my hands on a book called "A key skeleton to Finnegans Wake"(of course someone brought it for me from outside of Iran. You cannot find such things here). Any way, today I finally finished the book and it is something especial for a literature enthusiast in Iran. I don't think many people have the opportunity to read this book here and that is what make this achievement so unique for me. 
OK, enough of me... A few words on the book: the first thing to say and it's abvious is that, this was the most difficult book I have ever read or will read. With all the help from the "key" book, I thing I've only understood 10 percent of it!! And because of this, I didn't enjoy the book as much as I enjoyed Ulysses or Portrait of an Artist. But still it was an experience never to be forgotten. The poetic language of Joyce, the word plays, the many allusions, dream narrative of the story, the complexity of the plot, everything about this book only points out one thing: Joyce was definitely a genius. No doubt about it. The last few pages of the book was one of the best pieces of literature I have ever read. Just amazing...
I really wished I had access to more sources and book to grasp this masterpiece better. But I'm hope if I have the change, I will go through the book once more. Hopefully to understand it better.
        

0

Sepehr Karimi

Sepehr Karimi

1403/11/20

          قبل از اینکه در حق کتاب بی‌انصافی بکنم، باید بگم هسه قلم خیلی خوبی داره. با ترجمه انگلیسی خوندم و بعید میدونم چنین نثر خوبی کار مترجم بوده باشه و قطعا توی بازنویسی متن اصلی موفق شده همچین متنی رو به ما ارائه بده. شخصیت‌پردازی داستان هم جذاب و خوب بود.
اما بی‌انصافی؟ متاسفانه باید کتابو تقلیل بدم به یه نمونه بی‌نقص از ادبیات مدرن ابتدای قرن بیست که انگار از روی مانیفست از پیش تعیین شده نوشته شده. استپن‌‌وولف عالیه برای اینکه توی کلاسای ادبیات خونده بشه و جزئیات رمان مدرن و تئوری‌های مختلف مثل فروید و یونگ رو روش پیاده و بررسی کرد.
قطعا چنین خصوصیتی به معنای بد بودن رمان نیست. اما خب محتوا رو کمی تکراری میکنه. مخصوصا که خود داستان هم کمی خسته‌کننده‌ست. چند لحظه شگفت‌انگیز توی رمان پیدا میشه کرد مخصوصا جاهایی که هنوز با فضای روایت آشنا نشدیم کامل و نمیدونیم چه اتفاقات عجیبی قراره بیفته. اما بعد از مدتی همونا هم تکراری و خسته‌کننده میشن.
        

0