یادداشت Sepehr Karimi
1403/11/20
پارسیها اگه اشتباه نکنم قدیمیترین تراژدی هست که ما بهش دسترسی داریم. برای همین شاید عیبهایی که میخوام بهش بگیم چندان منصفانه نباشه اما خب باز این مشکلها رو باهاش داشتم. نمایش مثل گزارش جنگ نوشته شده. کل روایت در ایران میگذره. جایی که آتوسا، همسر داریوش و مادر خشایارشا، و گروهی از بزرگان ایرانی خبر شکست ایرانیها از یونانیها رو میشنون. دیالوگها بیشتر صرف لیست کردن مناطق مختلف یونان و افراد شکست خورده میشه تا روایت نبرد. یه بخشی از داستان هم که روح داریوش ظاهر میشه اونجا هم باز شروع میکنه به لیست کردن پادشاهان ایرانی. در نهایت هم که خود خشایار روی صحنه میاد کلا به آه و ناله و زاری میگذره و در نهایت هم با همون حالت صحنه رو ترک میگه و نمایش تموم میشه... خلاصه اینکه روایت، شخصیت و یا دیالوگ جذابی توی نمایش نمیشه پیدا کرد. انتخاب اینکه داستان از دیدگاه ايرانيهای بازنده به تصویر کشیده بشه میتونست خیلی جذاب باشه اما خب اون هم تاثیر خاصی نداشت. فقط باعث شد یه عيب دیگه توی نمایش پیدا کنم که اونم اعتقاد داریوش و خشایار و آتوسا به خدایان یونانی بود و مدام اسم از زئوس و پوزویدون و بقیه خداها میاوردن.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.