یادداشت Sepehr Karimi
1403/11/20
همیشه حرف از تئاتر که زده میشه، این واقعیت در مورد این مدیوم باید اشاره بشه که این آثار برای اجرای روی صحنه نوشته شدن و نه برای خونده شدن. با اینکه با این موضوع مخالفی ندارم اما (احتمالا به خاطر محدودیتها) باور داشتم که خوندن نمایشنامه میتونه دست کمی از دیدنش روی صحنه نداشته باشه. تا حالا این دیدگاهم پابرچا باقیمونده بود تا اینکه با نمایش وایس مواجه شدم. دلیل نمره کمم به نمایش اینه که نتونستم ارتباط خاصی بگیرم باهاش و میدونم دلیلش محدودیت خوانش من بود. فکر میکنم این نمایش باید دیده بشه و نه خونده. هیچ خردهای به کار نیست و حتی صحنههای جذاب هم کم نداشت که لذت ببرم. موقع خوندن یاد تئاتر اپیک برشت میفتادم. فاصله من با متن خیلی زیاد بود و فکر میکنم از عمد این اتفاق افتاده بود. نفش مارکی دوساد شبیه بینندهای بود که از طرف ما ناظر اتفاقات روی صحنه بود و واکنشهاش به این مساله تاکید داشت. تاثیر روایی چندانی ازش ندیدم. مکثها و پرشهای بین صحنهها هم باز یادآور اپیک بودن نمایش بود. فرم دیالوگها هم باز از فضای رئالیستی دور میکرد کار رو. با این همه بعد از خوندن نمایش فهمیدم که نسخه سینمایی ازش ساخته شده که اگه پیدا بشه حتما میبینمش. درسته ارتباط خوبی با متن نگرفتم اما دلیل نمیشه نخوام ببینمش. امیدوارم پشیمون نشم و حدسم درباره مشکل متن بودن درست باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.