یادداشت‌های محمدتقی ریاحی (50)

          یکی از بهترین رمان های تاریخی و در ادامه‌ی رمان «نجیب بنی امیه» که به بازگشت خالد بن سعید از حبشه میپردازد. خالد و جعفر و باقی مهاجرین که پانزده سال در حبشه زندگی کرده اند ، حالا و در پایان نبرد خیبر به مدینه وارد میشوند. در یکی از شب های زندگی در مدینه، خالد زنی را میبیند که شبانه وارد مسجدالنبی می‌شود تا با همدستی منافقین ، پیامبر (ص) را به قتل برسانند و حق حضرت علی را غصب کنند. ایده این کتاب بسیار جسورانه هست و به بدترین توطئه تاریخ میپردازد: سقیفه!
و کتاب سعی دارد با استناد به مدارک تاریخی ثابت کند علت درگذشت پیامبر شهادت بود، نه وفات، و کسانی از داخل خودِ مسلمین ایشان را به شهادت رساندند
داستان بسیار هیجان‌انگیز و جذابی دارد و ما باید خالد را در مسیر شناسایی منافقین ، که حتی از رگ گردن هم به پیامبر نزدیک تر شده اند،  همراهی کنیم و جلوی این توطئه را بگیریم
با مطالعه این کتاب هم خندیدم، هم هیجان زده شدم، هم عاشق شدم، هم متعجب شدم و هم گریه کردم🥲
        

11

        عشق در برابر عشق از نظرم کتاب بدی نیست. داستان داره. شخصیت پردازی ها نسبتاً خوب انجام شده. برای یکبار خوندن نه تنها ضرری نداره که میتونه خیلی هم مفید باشه چونکه برای هر مطلب تاریخی که نویسنده ادعاش رو کرده، پینوشتی در آخر کتاب گذاشته که خیلی میتونه در جهت افزایش اطلاعات تاریخیمون موثر باشه (مخصوصا برای کسانی که در مورد صدراسلام و اتفاقاتی که در اون دوران مخصوصا بین ایران و اعراب افتاده خیلی خبر ندارند.)
داستان در مورد هرمز هست. یک جوان ایرانی که در کودکی در جنگ ایران و اعراب اسیر شده اما تونسته با زرنگی خودش برده نشه و در جامعه اعراب زندگی کنه اما همیشه سنگینی نگاه تحقیرآمیز اعراب رو به خودش که یک عجم هست احساس میکنه. هرمز سر قضیه جنگ ایران و عرب و جنایت های عرب در ایران (که به قول خود هرمز خاک ایران رو به توبره کشیدن) از هرکی عربه متنفره. از اسلام و الله و پیغمبر هم متنفره. اما از بخت بدش عاشق دختر یکی از بزرگان عرب میشه. رسیدن به این عشق کشنده ماجراییست که آدم‌های قصه رو به یکدیگر ربط میده. برای این وصال هرمز مسیر سختی رو در پیش داره. رقیبان عشقی هرمز هم بیکار نیستند و امتیازات خاص خودشون رو برای رسیدن به این معشوقه عرب دارند. شیربهای سنگین معشوقه عربی 5 هزار سکه است که هرمز و دوستش بهمن را وادار میکند که در قامت مأموران خلیفه (حضرت علی) به ایران بیایند تا به عنوان هدیه برای امام علی از مردم ایران پول بگیرند تا شیربهای ربیعه را جور کنند. اما همه چیز به این راحتی ها نیست و خیلی زود پای معاویه و امام حسن نیز به این ماجرا باز میشود تا جایی که خون امام حسن جایگزین شیربهای دختر عرب میشود... 
از نظر داستان پردازی، کتاب رو دوست دارم. اصل داستان قشنگه هرچند در روایت بعضی جاهاش لنگ میزنه. سیر تحول هرمز برای کشتن تعصبش هم منطقیه اما اینکه چطوری یهو این همه محبت اهل بیت رو درک میکنه که با شهادت امام علی گریش میگیره، خیلی بهش پرداخته نشده. مستند بودنش هم در مورد تمام گفتار امام حسن و همچنین بیشتر رفتارشون ، نقطه خیلی مثبتی هست که باید بهش توجه کرد. کلا شخصیت پردازی امام حسن رو نویسنده خیلی خوب انجام داده و به محض ورود امام حسن به داستان (در صفحه ۱۵۰) تا آخرین حضور امام در صفحه یکی مانده به آخر داستان، نویسنده دچار یک حال به حالی معنوی میشه  و خودش رو در کنار امام تصور میکنه و محبتش به امام خیلی بیشتر از قبل میشه.
اما روند سریع داستان که از سبک قلم نویسنده میاد باعث شده که با دیگر رمان هایی که میخونیم کمی تفاوت داشته باشه. اما خسته کننده نیست. بعضی دیالوگ ها هم عجیب غریبه طوری که با خودت میگی این رو چرا باید الان اینجا بگه، اما باز هم در تمام داستان این مشکل وجود ندارد.  اما در داستان پردازی و شخصیت پردازی موفق عمل نکرده است. کل کتابی هست که حداقل ارزش یکبار خوندن رو داره
نسخه انتشارات کتابستان ۲۰۹ صفحش داستان هست، ۲۶ صفحه زندگینامه امام حسن که مثلا شخصیت اصلی داستان هم نوشتتش، و ۳۲ صفحه هم پینوشت های داستان! که در کل میشه ۲۷۱ صفحه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

        من معتقدم بعضی از کتاب ها رو طوری دیگر باید خوند. طوری که انگار داری اون کتاب رو زندگی میکنی؛ یکی از این کتاب ها ، همین کتاب زیبای خانم باقری هست. ناتا ، دست ما رو میگیرد و با خودش میبرد به هزار و چهارصد سال پیش؛ جایی در گوشه کنار آفریقا و خیلی زود هم راهی یک سفری میکندمان که پایانش میرسد به يثرب و همسایگی دختر نور! صادقانه میگم که ناتا را زندگی کردم؛ بیش از یکماه طول کشید تا فقط هشتاد درصد کتاب را مطالعه کنم چون دوست نداشتم از این زندگی شیرین جدا شوم؛ اما وقتی به اواخر کتاب نزدیک شدم دوست داشتم هر چه زودتر بازگردم به دنیای خودم؛ من طاقت دیدن اشک دختر پیامبر را نداشتم. اوایل و اواسط و اواخر کتاب خط داستانی‌ی را در پیش میگیرد که هر چند طولانیست اما نمیگذارد کتاب رو زمین بگذارید! برکت ها و نعمت های اسلام راستین را که میخونی وجودت مملو میشود از عشق محمد امین! اما وای از اواخر کتاب وقتی که میفهمی تمام تلاش محمد امین و امام علی به یکواره با جهل مردم رنگ می‌بازد و فرقه ای وارد اسلام میشود که ....
ناتا را طوری دیگر باید خواند!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          داستانی بسیار جذاب در مورد «ابودحداح انصاری» صحابه حضرت محمد(ص)🙂✨
*
کتاب آنقدر زیبا و روان بود که نتوانستم از خواندنش دست بکشم و در طی چندین ساعت مطالعه تمامش کردم. رمانی کوتاه اما جذاب و گیرا!🙂
شخصیت پردازی ها عالی بود؛ از خود ابودحداح و غزاله بگیر، تا شیث و عمران و پری و سلمان، و حتی حسنین (ع) و پیامبر (ص)! داستان پردازی ها هم که از آن بهتر. طوری که گاهی چنان در داستان غرق میشدم که از عاشقانه های ابودحداح و غزاله لبخند میزدم، از زندگیِ عمران و خانواده‌اش ناراحت میشدم، از شیث عصبی میشدم و در کنار سلمان و پیامبر و حسنین احساس آرامش میکردم! حتی گاهی با شخصیت ها غمگین میشدم و اشک میریختم. صفحات آخر هم که احساسی غیرقابل توصیف داشتم🙂
*
اما کاش جناب نویسنده منابعی که برای نگارش به کار بردند را هم معرفی میکردند، یا حداقل پاورقی میگذاشتن. درضمن جناب نویسنده یعنی ”سیدحسین امیرجهانی“ نویسنده‌ی سریال های تلوزیونی از گمله «نجلا» هم هستند... 🙂
        

2