یادداشت فرشته سجادی فر
1403/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم بیاید باهم خودمونی صحبت کنیم، اونقدری یادداشت تحسین آمیز در وصف این کتاب هست که نیازه همین جا بگم اگر دنبال همچین چیزی هستید این یادداشت رو نخونده رد کنید. من این کتاب رو دوست نداشتم، یک نفس خوندمش که درد سرم بخوابه از محتوای فاخری که داشت! در مواجهه با کتابهای وطنی همیشه محتاط بودم، هر کتابی که بر میدارم من رو یک قدم به دور شدن از ادبیات ملی نزدیک تر میکنه و واقعا هدف از نوشتن این مجموعه چی بود؟ نقل تاریخ؟ اگر بله ایا تاریخ واقعی و دقیقی به ما ارائه کرد؟ بسط فرهنگ؟ اگر بله این واقعا فرهنگ بومی ماست؟ این رو اگر به یک ایل نشین خراسانی نشون بدیم و بخونه ایا شرمگین و شوک زده نمیشه؟ درسته من فقط دو جلدش رو خوندم و باید بیشتر بهش وقت بدم، ولی چرا؟ ایا هفتصد صفحه برای فهمیدن بن مایه اش کافی نبود؟ مگه به هر کتابی میشه چنین فرصتی داد؟ از من بر نمیاد خلاصه ای برای این کتاب بنویسم ، درباره شخصیت ها فقط یکم حرف دارم: یکی از عزیزان هر بار میگفت خلق کردن این همه شخصیت کار هر کسی نیست، راستش مخالفم. نویسندگان بهتر از دولت ابادی هم هستن که کلی شخصیت خلق کردن با کلی پیچیدگی شخصیت:) نه همه کپی هم. تمام زنان کتاب تو سری خور و زبون بودن. مارال قهرمان داستان که در ابتدای داستان برای نجات دامنش از ناپاکی فرار کرد و از عشقش به نامزدش دم میزد اخر خودش رو به یه مرد متاهل تحمیل کرد! اینو میگم چون میتونست نکنه!( نمیگم گل محمد هم گول خورد، یکی از یکی بدتر) مردای داستان هم من نمیدونم به چه مذهبی بودن اصلا؟ مذهب کیلو چند اصلا، ایا به چیزی غیر از زیر شکمشون فکر میکردن؟ ( بابت ادبیاتم معذرت میخوام) محض رضای خدا یک شخصیت سالم وجود نداشت، یا دزد ان، یا عرق خور، یا ظالم، یا خوار و ذلیل، یا فاحشه و الخ خیلی دردناک بود برام یک بخش های از کتاب، بعضی شخصیت ها بی انکه حتی خودشون بخوان هم مورد ظلم قرار می گرفتن، جرمشون چی بود؟ دوست داشتن ادمهای که ادم نبودند. صد رحمت به حیوانات. مورد بعدی قبح شکنی. خب بابت اینکه چنین صحنه های نوشتی باید برات دست بزنم؟ چرا فکر کردی میتونم یا روم میشه این کتاب رو به کسی معرفی کنم؟ از چه فرهنگی توش حرف زدی؟ اون نکته غرور امیزی که درباره اش حرف زدی چی بوده؟ لابد روابطی که حتی برای اروپایی جماعتش هم قفله( گاها حتی برای حیوانات!) توصیه میکنم بخونید؟ خیر خودم میخونم؟ خودم بله. پ ن: اگر میخواید بگید بگید نـــــــــــــــــــه تو چیزی ازش نخوندی با سبکش اشنا نیستی لازمه بگم این چهارمین کتابیه که دولت ابادی میخونم و به اندازه کافی فهمیدم سبکش چطوریه:)
(0/1000)
نظرات
1403/11/14
خب الان خوندمش... وای فرشته 😂😂 باز تو رفتی پشت بولدوزر؟ 😂😂 البته که باهات موافقم ولی خب خیلی خشن بود 😱😂، خودم سعی کردم این حرفا رو یه مقدار نرمتر مطرح کنم 😄😄
6
2
1403/11/15
راضیُم ازت ، دِلِمو حال آوردی با ای یادداشتت❤️❤️ قشنگ قابلیت ۵ ستاره شدن رو داره یادداشتت
2
1
1403/11/15
کتاب های دیگه اشون هم اینطوره؟ یا فقط این مجموعه اینطور دوست نداشتنی بود ؟ چون میخوام بخونم پرسیدم.
2
0
1403/11/26
درود و سپاس از شما برای اشتراک گذاری نظرتان. برخی از مواردی را که ذکر کردید جای بحث دارد. نقدهایی بر شخصیتهای این داستان وجود دارد که در ساختار اجتماعی کنونی پذیرفتنی نیستند و کارکترهای تعریف شده توسط آقای دولتآبادی، آن ظرافت، پیچیدگی و همچنین یگانگی شخصیتی همانند رمانهایی جنابت و مکافات یا برادران کارامازوف را ندارند. در خصوص جابگاه زن، اگر کل داستان را بخوانید متوجه خواهید شد که زنان داستان، نقش کلیدی و تعیینکننده در ساخنار مردسالار رمان، که انعکاسی از جامعه توصیف شده است، را دارند. آقای دولت آبادی، پس از پایان جلد دوم کلیدر، که همزمان با آزادی ایشان از زندان بود، کتاب «جای خالی سلوچ» را منتشر کرد. شخصیت محوری داستان زنی است که در جامعهای کاملا مردسالار و بسیار شبیه به داستان کلیدر، با تمام مشکلات شجاعانه میجنگد و در نهابت پیروز داستان اوست. سایه سنگین نگرش مارکسیستی که جو حاکم در زمان نگارش و شکلگیری اثر است در تمام طول داستان پیداست.
0
فرشته سجادی فر
1403/11/14
3