بریدههای کتاب zexpir zexpir 1404/2/26 شب ناسور ابراهیم حسن بیگی 3.7 4 صفحۀ 165 انگشتم را روی ماشه کلت گذاشتم.می توانستم بفهمم که چرا نمی ترسد.این جماعت مرگ را به بازی گرفته بودند .توی زندان کمیته هم ضربات مرگبار را تحمل و به استقبال مرگ می رفتند،اما اعتراف نمی کردند. 0 2 zexpir 1404/2/22 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 163 0 0 zexpir 1404/2/21 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 151 _شیخ!فرصتی نیست. خداوند بندگانی دارد که ذخیره او برای کشیدن بار دین و دینداران هستند. 0 0 zexpir 1404/2/18 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 129 چشم پرکن ها خود را به رخ میکشند و به چشم می آورند.چیزی بیش از آنچه هستند را به خود می افزایند؛به لباسشان،به چهرهشان ،به راهرفتنشان،به حرف زدنشان. چشم پرکن ها به خودشان از چشم دیگران نگاه می کنند و آنگاه حظ می برند و احساس رضایت می کنند. آنها چیزی از درون می کاهند و به بیرون می افزایند.غنای نفس ندارند؛تهی هستند و فربهی می نمایند. 0 1 zexpir 1404/2/18 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 77 _سیر در آفاق ،خود نوعی گریز است.گریز از یک جا ایستادن و عادت کردن به ایستادن. از ایستادن و عادت کردن می گریزم که سخت هراس انگیزند. سیر در نفس هم گریزی دیگر است. هرچند گریز از خود، بال و پر پرواز میخواهد؛ 0 0 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 115 0 0 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 114 0 4 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 113 0 1 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 112 0 0 zexpir 1404/2/11 قیدار رضا امیرخانی 4.0 139 صفحۀ 89 _ هرکاری که رزق کسی را می دهد نسب دارد به اسم رزاق حق جل جلاله 0 2 zexpir 1404/2/10 قیدار رضا امیرخانی 4.0 139 صفحۀ 20 _هرچه علی تو عالم هست، هرچه حیدر تو عالم هست، هرچه صفدر تو عالم هست، اعتقاد کن هرچه اسم مشدی هست تو عالم، بایستی یک داش اولش اضاف کرد...این رسم ماست.... 0 0 zexpir 1404/1/22 آن بیست و سه نفر احمد یوسف زاده 4.3 52 صفحۀ 108 تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه چردهای سیلی می خوردم که با پوتین هایش روی خاک وطنم راه می رفت.سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد.برای تخمین درد یک سیلی ملاکی هست؛اینکه کدام سوی خط مرزی باشی.اگر این طرف،در خاک خودت،باشی درد این سیلی فرق میکند تا آنکه آن سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف ،روی زمین خوزستان،سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد! 0 0 zexpir 1403/12/1 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 71 0 0 zexpir 1403/12/1 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 66 0 0 zexpir 1403/11/21 ناقوس ها به صدا در می آیند ابراهیم حسن بیگی 3.9 117 صفحۀ 108 0 1 zexpir 1403/11/10 تولد در توکیو: خاطرات اتسوکو هوشینو حامد علی بیگی 4.1 38 صفحۀ 98 0 1 zexpir 1403/11/5 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 149 صفحۀ 90 0 1 zexpir 1403/11/5 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 149 صفحۀ 88 0 2 zexpir 1403/10/26 در ستایش مادران خانه دار لورا شلسینگر 4.3 3 صفحۀ 141 0 0 zexpir 1403/10/8 ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی محمدعلی حبیب اللهیان 4.0 132 صفحۀ 273 0 3
بریدههای کتاب zexpir zexpir 1404/2/26 شب ناسور ابراهیم حسن بیگی 3.7 4 صفحۀ 165 انگشتم را روی ماشه کلت گذاشتم.می توانستم بفهمم که چرا نمی ترسد.این جماعت مرگ را به بازی گرفته بودند .توی زندان کمیته هم ضربات مرگبار را تحمل و به استقبال مرگ می رفتند،اما اعتراف نمی کردند. 0 2 zexpir 1404/2/22 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 163 0 0 zexpir 1404/2/21 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 151 _شیخ!فرصتی نیست. خداوند بندگانی دارد که ذخیره او برای کشیدن بار دین و دینداران هستند. 0 0 zexpir 1404/2/18 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 129 چشم پرکن ها خود را به رخ میکشند و به چشم می آورند.چیزی بیش از آنچه هستند را به خود می افزایند؛به لباسشان،به چهرهشان ،به راهرفتنشان،به حرف زدنشان. چشم پرکن ها به خودشان از چشم دیگران نگاه می کنند و آنگاه حظ می برند و احساس رضایت می کنند. آنها چیزی از درون می کاهند و به بیرون می افزایند.غنای نفس ندارند؛تهی هستند و فربهی می نمایند. 0 1 zexpir 1404/2/18 نخل و نارنج یامین پور 4.4 192 صفحۀ 77 _سیر در آفاق ،خود نوعی گریز است.گریز از یک جا ایستادن و عادت کردن به ایستادن. از ایستادن و عادت کردن می گریزم که سخت هراس انگیزند. سیر در نفس هم گریزی دیگر است. هرچند گریز از خود، بال و پر پرواز میخواهد؛ 0 0 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 115 0 0 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 114 0 4 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 113 0 1 zexpir 1404/2/12 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 112 0 0 zexpir 1404/2/11 قیدار رضا امیرخانی 4.0 139 صفحۀ 89 _ هرکاری که رزق کسی را می دهد نسب دارد به اسم رزاق حق جل جلاله 0 2 zexpir 1404/2/10 قیدار رضا امیرخانی 4.0 139 صفحۀ 20 _هرچه علی تو عالم هست، هرچه حیدر تو عالم هست، هرچه صفدر تو عالم هست، اعتقاد کن هرچه اسم مشدی هست تو عالم، بایستی یک داش اولش اضاف کرد...این رسم ماست.... 0 0 zexpir 1404/1/22 آن بیست و سه نفر احمد یوسف زاده 4.3 52 صفحۀ 108 تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه چردهای سیلی می خوردم که با پوتین هایش روی خاک وطنم راه می رفت.سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد.برای تخمین درد یک سیلی ملاکی هست؛اینکه کدام سوی خط مرزی باشی.اگر این طرف،در خاک خودت،باشی درد این سیلی فرق میکند تا آنکه آن سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این طرف ،روی زمین خوزستان،سیلی خوردم؛ یک سیلی پردرد! 0 0 zexpir 1403/12/1 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 71 0 0 zexpir 1403/12/1 نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 32 صفحۀ 66 0 0 zexpir 1403/11/21 ناقوس ها به صدا در می آیند ابراهیم حسن بیگی 3.9 117 صفحۀ 108 0 1 zexpir 1403/11/10 تولد در توکیو: خاطرات اتسوکو هوشینو حامد علی بیگی 4.1 38 صفحۀ 98 0 1 zexpir 1403/11/5 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 149 صفحۀ 90 0 1 zexpir 1403/11/5 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 149 صفحۀ 88 0 2 zexpir 1403/10/26 در ستایش مادران خانه دار لورا شلسینگر 4.3 3 صفحۀ 141 0 0 zexpir 1403/10/8 ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی محمدعلی حبیب اللهیان 4.0 132 صفحۀ 273 0 3