بریده کتابهای طاهره گوهری طاهره گوهری 1403/7/15 در انتظار بوجانگلز اولیویه بوردو 4.0 14 صفحۀ 41 0 2 طاهره گوهری 1403/2/14 کشتن مرغ مینا هارپر لی 4.4 54 صفحۀ 147 هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم باید بتوانم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزی است که نمیتواند تابع نظر اکثریت باشد. 0 6 طاهره گوهری 1402/12/14 کامچاتکا مارسلو فیگراس 4.4 7 صفحۀ 213 لحظهای هیچکس حرف نزد. اینجور وقتها که همه یکدفعه ساکت میشوند، مادربزرگ ماتیلده میگوید فرشته رد میشود. 0 6 طاهره گوهری 1402/11/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 88 ما انسانها موجودات غریبی هستیم، کییر. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند ولی ما نه. آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دور و برش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خرّشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم اینجوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است. 0 19 طاهره گوهری 1402/9/12 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 280 همیشه میگفت تا وقتی یک نفر هست که ما رو به خاطر میآره، ما وجود داریم و به زندگی ادامه میدیم. 1 32 طاهره گوهری 1402/6/6 زندگی خصوصی یک سرآشپز: داستان آن ها نورا افرون 3.6 3 صفحۀ 98 آرتور گفت:همهشون تو بهشت هستن. تو میمیری، میری بهشت و برات یه جعبه بزرگ میارن و میبینی تمام جورابهای گمشدهت و همینطور شالگردنها و دستکشهات توی اونه و تا آخر دنیا وقت داری تا همهشون رو مرتب کنی. 0 25 طاهره گوهری 1402/5/11 انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی مری آن شفر 3.8 5 صفحۀ 114 اونهایی که به دیدنم میاومدن، تسلیت میگفتن و سعی داشتن منو آروم کنن، میگفتن:((زندگی ادامه داره.)) با خودم فکر میکردم چه حرف مزخرفی، معلومه که اینطور نیست. این مرگه که ادامه داره. لان الان مُرده، فردا هم مُرده و سال دیگه و برای همیشه مُرده، تمومی هم نداره؛ ولی شاید غم از دست دادنش تموم شه. 0 16
بریده کتابهای طاهره گوهری طاهره گوهری 1403/7/15 در انتظار بوجانگلز اولیویه بوردو 4.0 14 صفحۀ 41 0 2 طاهره گوهری 1403/2/14 کشتن مرغ مینا هارپر لی 4.4 54 صفحۀ 147 هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم باید بتوانم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزی است که نمیتواند تابع نظر اکثریت باشد. 0 6 طاهره گوهری 1402/12/14 کامچاتکا مارسلو فیگراس 4.4 7 صفحۀ 213 لحظهای هیچکس حرف نزد. اینجور وقتها که همه یکدفعه ساکت میشوند، مادربزرگ ماتیلده میگوید فرشته رد میشود. 0 6 طاهره گوهری 1402/11/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 88 ما انسانها موجودات غریبی هستیم، کییر. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند ولی ما نه. آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دور و برش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خرّشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم اینجوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است. 0 19 طاهره گوهری 1402/9/12 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 280 همیشه میگفت تا وقتی یک نفر هست که ما رو به خاطر میآره، ما وجود داریم و به زندگی ادامه میدیم. 1 32 طاهره گوهری 1402/6/6 زندگی خصوصی یک سرآشپز: داستان آن ها نورا افرون 3.6 3 صفحۀ 98 آرتور گفت:همهشون تو بهشت هستن. تو میمیری، میری بهشت و برات یه جعبه بزرگ میارن و میبینی تمام جورابهای گمشدهت و همینطور شالگردنها و دستکشهات توی اونه و تا آخر دنیا وقت داری تا همهشون رو مرتب کنی. 0 25 طاهره گوهری 1402/5/11 انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی مری آن شفر 3.8 5 صفحۀ 114 اونهایی که به دیدنم میاومدن، تسلیت میگفتن و سعی داشتن منو آروم کنن، میگفتن:((زندگی ادامه داره.)) با خودم فکر میکردم چه حرف مزخرفی، معلومه که اینطور نیست. این مرگه که ادامه داره. لان الان مُرده، فردا هم مُرده و سال دیگه و برای همیشه مُرده، تمومی هم نداره؛ ولی شاید غم از دست دادنش تموم شه. 0 16