معرفی کتاب انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی اثر مری آن شفر مترجم طناز باقری

انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی

انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی

مری آن شفر و 2 نفر دیگر
3.6
17 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

53

شابک
9786007845738
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1400/5/31

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتابهایی هستند که در به در دنبال خواننده ایده آل خود می گردند و خوانندگانی که کتاب مورد نظرشان را تصادفی به دست می آورند، مثل تکه ای جواهر که از آسمان به دامنشان بیافتد. از قرار چه در قلمروی آرزو و چه در واقعیت هرکس در جست و جوی گمشده خود است.
در بحبوحه ویرانی پس از جنگ طنز نویس جوان قصه ما هم در جست و جوی گمشده ای ست که در لندن غبارآلود و خاکستری زمستان سال 1946 نمی یابد تا روزی که نامه ای از گرنزی به دستش می رسد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی

یادداشت‌ها

حسین

حسین

1402/7/28

          کتاب را مدت‌ها پیش تمام کردم و از آن موقع تا همین امروز، مدام به این فکر می‌کردم که چه چیزی درباره‌اش بنویسم. رعنا توصیه‌اش کرده بود و اگر یک نفر در جهان باشد که سلیقه‌ی کتابی‌ام را خوب بشناسد، رعناست. ولی با شرمندگی باید بگویم که لذت نبردم از خواندنش. میخکوبم نکرد. با این‌که یک جاهایی توصیف‌های زیبایی از کتاب‌ها و کتابفروشی داشت، دلم را نبرد. اصلا نمی‌توانم روی چنین اثری اسم «ادبیات» بگذارم. این‌جور کتاب‌ها را در زمره آن دسته کتاب‌هایی می‌گذارم که به یک تقلیدِ خیلی سطحی از آثار بزرگِ همان ژانر می‌مانند.
بیایید ایده نامه نوشتن را در نظر بگیریم. از همان زمان کتابفروشی می‌دیدم که آدم‌ها چقدررر شیفته‌ی کتاب‌های نامه‌ای هستند، حتی برای خود من هم ایده جذابی است. اصلا کتابِ نامه‌ای به کنار، خود «نامه» و این‌که از یک «دیگری» متن مکتوبی دریافت کنی، تصور شیرینی‌ست برای همه. اما نکته آنجاست که این جذاب بودن، بیشتر مواقع در مرحله‌ی نظری می‌ماند. آدم‌های جهان مدرن اصلا حوصله نوشتن را ندارند. خروارها نامه هست که خود من نوشته‌ام و اصلا جوابی نگرفته‌ام. اگر هم جوابی بوده، صرفا برای یکی دو نامه‌ی اول بوده و بعدها، نوشتن برای طرف مقابل تبدیل شده به عملی از روی اجبار و ملال و از آن شور و شوقی که با شنیدن کلمه «نامه» در ذهنشان می‌آمده، اثری نمانده. برای همین است که انگار نامه نوشتن در زمانه ما، صرفا تبدیل شده به امری تجملی. این در حالی است که نامه‌ها در قرون گذشته کارکردی داشته که دیگر آن را ندارد. آن زمان‌ها، نامه‌ها یکی‌ از اصلی‌ترین بسترهای ارتباطی بودند. خیلی از حرف‌های مهم را می‌شد در نامه‌ها نوشت و آن را برای دیگری فرستاد. برای همین است که گاهی نامه‌های مثلا نویسندگان یا فلاسفه‌ی قدیم، دست کمی از نوشته‌هایِ در قالب کتاب‌هایشان نداشته‌اند. کم هم نداریم از این دست نامه‌ها. خیلی از ایده‌های مهم این آدم‌ها را می‌توان در نامه‌هایشان پیدا کرد. گاهی بهترین کمک برای فهمیدن آثار یک فیلسوف نامه‌هایش است و گاهی هم روشن‌کننده‌ی خیلی چیزها که حتی از چشم خواننده‌ی دقیق هم جا می‌ماند. (یک مثال برای خودم که این روزها با آن درگیر بودم، کتابِ «تاملات در فلسفه اولی» دکارت بود. کتاب کاملا متدیّنانه به نظر می‌رسد. با این‌حال نامه‌ی دکارت به مرسن را که بخوانیم، می‌بینیم که این تدیّن، فقط در سطح ظاهری است و باطن‌اش بسیااار دور است از مذهب رایج آن زمانه.) 
این وسط آثار کلاسیکی هم بوده‌اند در قالب نامه. پدیده تازه‌ای هم نیست و از تقریبا از همان سده‌های پایانی قرون وسطی بین مردم رواج یافت. آثاری که معروف بودند به epistolary books یا همان کتاب‌های نامه‌ای. با این‌حال، یکی از وجوه تمایز این کتاب‌های کلاسیک و نمونه‌های مدرن‌شان این است که آن‌ها در همان بستری نوشته شده‌اند که پدیده‌ی نوشتن نامه و ریختن عواطف و احساسات و اندیشه‌ها در نامه، جزئی کلیدی از زندگی بوده و در زمانه‌ی ما این‌گونه نیست. این شده که حداقل در نظر من، کتابی مثل «رنج‌های ورتر جوان»ِ گوته یا «بیچارگان» داستایفسکی اصلا قابل مقایسه نباشد با کتاب «انجمن ادبی». به نظرم کافی‌ست یک نفر حداقل چند نامه در زندگی‌اش نوشته باشد تا متوجه شود که نامه در جهان واقعی، شبیه نامه‌های این کتاب نیست. حرفم این نیست که نباید در این زمانه کتاب نامه‌ای داشت، بلکه این است که باید خیلی مراقب بود که تا نوشتن کتابی بر پایه نامه تصنعی به نظر نیاید.

یک نکته هم درباره ترجمه‌ی نشر میلکانِ کتاب: متن ترجمه روان است و خیلی نمی‌توان به ترجمه جمله‌ها و عبارت‌ها ایرادی گرفت. با این‌حال نمی‌توان کتاب را خواند و از شکلِ ترجمه‌ی اسامی خاص ناامید نشد. یک جاهایی هم بود که بدون مراجعه به متن اصلی معلوم بود که مترجم اشتباه کرده. بارزترین نمونه‌اش این بود که در مورد سنکا، رومی را ترجمه کرده بود رومانیایی. خلاصه که اگر خواستید بخوانید، بدانید و آگاه باشید که ترجمه‌ی میلکان، ترجمه‌ای دم دستی و معمولی است.
        

26

          
خدای بزرگ!
من کاملا عاشق این کتاب شدم😭❤️

این کتاب زیبا و دوست داشتنی دقیقا تو دسته بندی کتاب های مورد علاقه من قرار میگیره

داستان کتاب درباره جولیت؛ زنی نویسنده در دوران پس از جنگ جهانی دوم هست که به دنبال سوژه جدید برای کتابش میگرده

وقتی نامه ای از مردی ساکن جزیره گرنزی به دستش میرسه تا از اون سوالی در مورد یکی از نویسنده های مورد علاقش بپرسه، جرقه موضوع بعدی داستانش زده میشه⚡️

این کتاب در اصل نامه محوره 
کل کتاب نامه های جولیت و دوستانش به همدیگر است
به خاطر همین سبک کتاب و شباهت داستان، ابتدا یاد کتاب خیابان چرینگ کراس شماره ۸۴ افتادم
ولی جلوتر، داستان خیلی گسترده تر و جذاب تر شد🥲👌

سبک و لحن نوشتن نویسنده واقعا گیرا و جذاب بود
و من عاشق حس شوخ طبعی جولیت شدم😩

اون قدر تو این کتاب زیر جمله ها خط کشیدم و حاشیه نویسی کردم که محاله بتونم به کسی قرض بدم😅😁

پایان داستان اون قدر برام عجیب و غیر قابل پیش بینی بود که نیاز دارم یه بار دیگه با یه دید جدید این کتاب رو بخونم
راستش همه چیز تو این کتاب خوب بود تا اینکه مشخص شد نقش اول مرد داستان که منتظر بودم با جولیت ازدواج کنه، همجنس گراست
واقعا نمیدونستم بخندم با گریه کنم😂😭

بر اساس این کتاب فیلمی هم ساختن که حتما میبینمش🥲

پی نوشت: با تشکر از دوست خوبم شقایق که این کتاب رو معرفی کرد😍 
        

57

انجمن ادبی
          انجمن ادبی و پوست سیب زمینی گرنزی، داستان زن جوانی به نام جولیت هست که نویسنده‌ی موفقیه. یک روز از طرف مردی غریبه به نام داسی آدامز، نامه‌ای به دست جولیت می‌رسه. داسی در این نامه درباره‌ی نویسنده‌ای به نام چارلز لمب صحبت می‌کنه و نامه‌نگاری جولیت و داسی از این نقطه آغاز می‌شه. 
داسی در نامه‌ها ذکر می‌کنه که در جزیره‌ای به نام گرنزی زندگی می‌کنه. اعضای این جزیره در دوران جنگ جهانی دوم و در زمان حکومت نظامی که نباید تردد می‌کردن، به طور اتفاقی انجمن ادبی رو تشکیل می‌دن. انجمن ادبی و کیک پوست سیب زمینی گرنزی. و اینطوریه که نامه‌نگاری بین جولیت و کل اعضای انجمن شروع می‌شه! بعد یه مدتی، جولیت تصمیم میگیره به جزیره بره و دوستانی که از طریق نامه‌ها و کتاب‌ها پیدا کرده رو از نزدیک ببینه.
-
متن کتاب خوشخوان و جالبه. یعنی می‌شه توی یکی دو روز تمومش کرد-اگر کاری نداشته باشید-. داستانش هم داستان جالبیه. علیرغم اینکه داستان درباره‌ی جنگ جهانی دوم و تاثیرات ناگوار بعد از اونه، با یه داستان شاد و امیدوارکننده رو به رو هستیم. 
یکی از مشکلات بزرگ من با کتاب شخصیت‌پردازی‌ بود. واقعیت اینه که فکر می‌کنم بین نامه‌های افراد مختلف، هیچ تفاوتی وجود نداشت. انگار همه مثل هم بودن. البته بعضی اوقات هم تفاوت‌های آشکاری وجود داشت ولی در کل شخصیت‌پردازی داستان چندان خوب نبود.
-
این کتاب، یه داستان نامه‌محور داره. نامه‌هایی که از افراد مختلف به هم می‌رسند. این کار نویسنده رو یکم سخت می‌کنه. چون مجبوره حتی اطلاعاتی که اومدنشون داخل نامه غیرعادی هست ولی خواننده باید بدونه رو داخل نامه‌ها بگنجونه. اینجا هم همچین مشکلی وجود داشت. اطلاعاتی که شخصیت‌ها باید از جنگ می‌دادن. ولی یکی از نکات مثبت این بود که نویسنده این اطلاعات رو خوب در داستان گنجونده بود.
-
یه مشکل دیگه این بود که حس میکردم داستان چندان هم قدیمی نیست، انگار حس یه داستان مدرن از سال ۲۰۰۰ به بعد میداد! البته داستان بعد جنگ جهانی دوم روی میده، ولی باز هم یه مشکلاتی از این دست داشت. مثلا از چیزهایی مثل همجنس‌گرایی و ...صحبت شده بود.
-
کتاب با فیلم (تا جایی که یادمه) تفاوت‌های فاحشی داره. هر دو شون خوبن ولی از یه سری لحاظ ها فیلم شخصیت هایی رو حذف کرده که به نظرم کار چندان بدی هم نبوده. چون باعث شده روی شخصیت های مهم تری زوم بکنه. ولی به نظرم اگر به کتاب وفادار می‌بود، بهتر بود.
-
کتاب بی عیب و نقصی نبود، ولی خوب بود و ارزش یک بار خوندن رو داشت.
        

14