جلد دوم از کتاب هفت پادشاهی👑
درباره‌ی دختری از دل دره‌سار به نام آذرداد که متولد شده از یه هیولا و طبیعتا خودشم هیولاست و می‌تونه ذهن بقیه رو کنترل کنه ولی دوست نداره مثل بقیه هیولاها از قدرت ذهنیش سوءاستفاده کنه✨این کتاب هم مثل جلد قبلیش خوندنش یه مدت زیادی طلسم شده بود یعنی منو طلسم کرده بود😬ولی خب اینجوری هم نبود که بگم به زور خوندمش چون دوسش داشتم فقط توی حال و هوای کتابش نبودم🥲🥰
      

        داستانی از دلِ بیمارستانی توی دورانِ کرونا... کوران بزرگی که همه جا رو ریخت به هم. غم و اندوه و سعی برای امیدواری و ادامه راه. حقا که هیچکسی به اندازه دکترا و پرستارای درگیر اون دوران رو یادش نمی‌مونه.🥲❤️‍🩹کتابشو دوست داشتم و واقعا خداروشکر میکنم که کرونا گورشو گم کرد و زندگی ها شاید نه به اندازه قبل ولی رنگ و روشو پس گرفت🥺این کتاب توی دوران کرونا چاپ شد و توی دوران کرونا خریدمش. خوندنش هم ۵ روز بیشتر برام طول نکشید🫠
      

        خوندن این جلد طعم شیرین خدا
از اونجا که همزمان با روزای ماه رمضون بود
یه لذت دیگه ای داشت.
انگار کلا خوندن درباره خدا، توی این ماه یه چیز دیگه‌س و قابل مقایسه با ماه‌های دیگه نیست❤️‍🩹🥺
      

        جلد اول از کتاب هفت پادشاهی👑
درباره‌ی قریحه‌دار هایی که با آدمای عادی اطرافشون فرق میکنن و توی یه کار به خصوص مهارت دارن، رنگ دو تا چشمشون با هم فرق می‌کنه و همین موضوع باعث شناخته شدنشون بین مردم میشه و شخصیت اصلی داستان هم یه دختر قریحه‌داره✨
این کتاب خوندنش یه مدت زیادی طلسم شده بود چون روی فاز کتاب خوندن نبودم ولی وقتی چندفصل خوندم، دوسش داشتم و ادامه دادم🦋
      

        این کتاب مثل یه قسمت ویژه برای کتاب قبلی یعنی باروت خیس بود و کل کتاب با جزئیات به اتفاقِ آخر اون کتاب اشاره میکرد✨
آخرش خیلی باز تموم شد🥲
و به شدت منتظر کتاب بعدی نویسنده‌ام
چون واقعا از نوع نوشتار کتاباش لذت می‌برم🫠
      

        همون‌طور که روی جلد نوشته
این کتاب به سبک نمایشنامه‌هاست
و نمیشه توقع یه سری جزئیات رو ازش داشت✨
خیلی وقت بود این کتاب توی کتابخونه‌م بود
اما میلم به خوندنش نمی‌کشید🤷🏻‍♀️
میزان صفحاتش کم و حدودا ۱۴۰ صفحه بود
ولی خوندنش بیشتر از حد انتظارم طول کشید
در کل خیلی به سلیقه‌ من نمی‌خورد.😬
      

        صفر تا صد اتفاقات راه اندازی یه کافه توسط یه دختر که هیچ تجربه‌ای تو این زمینه نداشته و تنها کاری که بلده کیک پختنه😁
دوسش داشتم❤️‍🔥
خوندنش با جابجایی همزمان شد
و یکم طول کشید
ولی برام لذت‌بخش بود😍✨
      

        داستان زندگیِ پر از غصه و رنجِ حضرت زینب(س) که کتاب از لحظه تولدشون شروع شد تا لحظه وفات و با اینکه اولش یکم نثرش برام سنگین بود و سخت می‌تونستم بخونمش، کم کم بهش عادت کردم و از اواسط کتاب سرعتم توی خوندنش بیشتر شد🤍
      

        ماجرای قتل عام یه درمانگاه به نام هه مین سو و پرستار قصری که قبلا اونجا کار می‌کرده و حالا به خاطر همکارای سابقش خودشو درگیر این ماجرای پیچیده می‌کنه!
من عاشق دیدن سریالای کره‌ایم و خوندنِ این کتاب همینقدر بهم حس نزدیکی می‌داد که انگار داشتم همه ماجرا رو توی صحنه فیلم می‌دیدم و خب دوسش داشتم✨🫠
      

        ماجرای سربازی که به خاطر پول حاضر میشه تا یک کاروان اسرای خارجی رو از کوفه تا کاخ سبز شام ببره و شاهد ماجراهای عجیبی میشه تا می‌فهمه چه خبره🥀
روایت‌هایی داخل داستان داشت که کمتر شنیده بودم یا نشنیده بودم
درست یا غلط هیچ‌کدومشونو نمی‌دونم
ولی شنیدنشون برام مورمورکننده و عجیب بود😢
      

        کتاب، راجب کتابخون شدن دختری بود
که تقریبا از زندگیش خسته شده بود
شاید اونجوری که تصور میکردم که
قراره دوسش داشته باشم، نبود
ولی بازم از خوندنش لذت بردم🤍🥹
      

        نثر و نوشتار کتاب، تاریخی و به سبک ادبی بود✨
الهام گرفته از متون قدیمی نظیر تفسیر طبری و ...
محتوای کتاب به طور کامل از منابع معتبری نظیر لهوف و ...
اما پیشنهادش میکنم؟! کاملا بستگی به آدمش داره شاید برای خیلیا نثرش سنگین باشه ولی خیلیا هم ممکنه خیلی راحت باهاش کنار بیان و دوسش داشته باشن🖤
      

        اگه موضوع زن‌بازی پیکاسو رو در نظر نگیریم کتاب قشنگی بود و یه جورایی میشه گفت دوسش داشتم چون به زور نخوندمش✨هرچند که بعد این کتاب از پیکاسو دلِ خوشی ندارم🤷🏻‍♀️(بخاطر شخصیتش)

      

        کتاب قشنگی بود ولی خب هیجان خاصی نداشت
یه جاهاییش یکم فکرم درگیر میشد
و آخرش هم یکم متعجبم کرد🥲
فقط مشکلش این بود پایان خاصی نداشت
البته آخر کتاب هم کلمه بی پایان رو نوشته بود
و من اصولا با پایان باز هم مشکل دارم
چ برسه به پایان نداشتنش😂😭
خوندنش هم بیشتر از حالت عادی طول کشید
یکم سرم شلوغ بود وگرنه زودتر تموم میشد❤️‍🩹
      

        کتاب قشنگی بود 🥰✨
ولی خب از نظر شخصی من
کتاب «نحسی ستارگان بخت ما» از همین نویسنده قشنگتر بود🩶