بریدۀ کتاب

زندگی خصوصی یک سرآشپز: داستان آن ها
بریدۀ کتاب

صفحۀ 98

آرتور گفت:همه‌شون تو بهشت هستن. تو می‌میری، می‌ری بهشت و برات یه جعبه بزرگ میارن و می‌بینی تمام جوراب‌های گمشده‌ت و همین‌طور شال‌گردن‌ها و دستکش‌هات توی اونه و تا آخر دنیا وقت داری تا همه‌شون رو مرتب کنی.

آرتور گفت:همه‌شون تو بهشت هستن. تو می‌میری، می‌ری بهشت و برات یه جعبه بزرگ میارن و می‌بینی تمام جوراب‌های گمشده‌ت و همین‌طور شال‌گردن‌ها و دستکش‌هات توی اونه و تا آخر دنیا وقت داری تا همه‌شون رو مرتب کنی.

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.