بریده کتابهای نرگس عابدی نرگس عابدی 1403/9/10 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 56 صفحۀ 64 + در انتظار این پیر(مراد) بودهاید، از کی؟ در کجا؟ -از مدتهای مدتها پیش، و در همه جا؛ از آن پس که چیزی در روان آدمی به مخاطره افتاد و فروریخت و شکست و انسان باور کرد که مجموعهیی از اصول، کهنه شدهاند و کپک زدهاند و گندیدهاند صرفا بخاطر آنکه به کار گرفته نشدهاند؛ از آن پس که گروهی بزرگ، بیدغدغه، ایمان را رها کردند؛ زیرا که هیچ عدهیی به وعدهگاه نرسید. 0 3 نرگس عابدی 1403/9/10 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 56 صفحۀ 63 برای خویش، هیچ مرید نمیخواهم؛ برای گذشتگان میخواهم؛ برای آنها که خوبترین پیامها را، چون بوتههای بسیار بزرگ گل محمدیِ غرقِ عطر برای آدمیان آوردند؛ اما آدمیان ندانسته آن بوتهها را، در شورهزار انداختند و رفتند" تا همان بوتهها را، عیناً، در آینده بیابند و ببویند. " 0 5 نرگس عابدی 1403/8/7 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 47 صفحۀ 51 آدمها بیش از هرچیزی به زندگی چسبیدهاند و شنیدن این حرف وقتی بامزه میشود که به تمام چیزهای قشنگی که در این دنیا هست فکر کنیم. 0 2 نرگس عابدی 1403/7/27 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 193 صفحۀ 89 گیریم که کای(قیصر روم) انسان است؛ چون انسان فانی است، پس کای هم فانی است. اما، او این موضوع را هرگز و اصلا نه دربارهی خود که فقط دربارهی کای صادق میدانست. 0 7 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 46 0 2 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 42 من همچنان ساکت بودم و به خصوص با او حرفی نمیزدم؛ تا همین دیروز. چرا حرف نمیزدم؟ چون هرچه باشد من هم غرور دارم. میخواستم او، بدون کمک من و البته نه از روی چرندیات پست فطرت ها، خودش به تنهایی همه چیز را بفهمد، حدس بزند و مردش را بشناسد! 0 3 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 44 مدام نقشه و نقشه چه کسی اولین بار شروع کرد؟ هیچکس. خود به خود شروع شد. قبلا هم گفتم که من زندگیِ مشترک مان را با خشونت و سختگیری شروع کردم. 0 7
بریده کتابهای نرگس عابدی نرگس عابدی 1403/9/10 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 56 صفحۀ 64 + در انتظار این پیر(مراد) بودهاید، از کی؟ در کجا؟ -از مدتهای مدتها پیش، و در همه جا؛ از آن پس که چیزی در روان آدمی به مخاطره افتاد و فروریخت و شکست و انسان باور کرد که مجموعهیی از اصول، کهنه شدهاند و کپک زدهاند و گندیدهاند صرفا بخاطر آنکه به کار گرفته نشدهاند؛ از آن پس که گروهی بزرگ، بیدغدغه، ایمان را رها کردند؛ زیرا که هیچ عدهیی به وعدهگاه نرسید. 0 3 نرگس عابدی 1403/9/10 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 56 صفحۀ 63 برای خویش، هیچ مرید نمیخواهم؛ برای گذشتگان میخواهم؛ برای آنها که خوبترین پیامها را، چون بوتههای بسیار بزرگ گل محمدیِ غرقِ عطر برای آدمیان آوردند؛ اما آدمیان ندانسته آن بوتهها را، در شورهزار انداختند و رفتند" تا همان بوتهها را، عیناً، در آینده بیابند و ببویند. " 0 5 نرگس عابدی 1403/8/7 زندگی در پیش رو رومن گاری 3.9 47 صفحۀ 51 آدمها بیش از هرچیزی به زندگی چسبیدهاند و شنیدن این حرف وقتی بامزه میشود که به تمام چیزهای قشنگی که در این دنیا هست فکر کنیم. 0 2 نرگس عابدی 1403/7/27 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 193 صفحۀ 89 گیریم که کای(قیصر روم) انسان است؛ چون انسان فانی است، پس کای هم فانی است. اما، او این موضوع را هرگز و اصلا نه دربارهی خود که فقط دربارهی کای صادق میدانست. 0 7 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 46 0 2 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 42 من همچنان ساکت بودم و به خصوص با او حرفی نمیزدم؛ تا همین دیروز. چرا حرف نمیزدم؟ چون هرچه باشد من هم غرور دارم. میخواستم او، بدون کمک من و البته نه از روی چرندیات پست فطرت ها، خودش به تنهایی همه چیز را بفهمد، حدس بزند و مردش را بشناسد! 0 3 نرگس عابدی 1403/7/27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 93 صفحۀ 44 مدام نقشه و نقشه چه کسی اولین بار شروع کرد؟ هیچکس. خود به خود شروع شد. قبلا هم گفتم که من زندگیِ مشترک مان را با خشونت و سختگیری شروع کردم. 0 7