بریده کتابهای مریم مهدی زاده مریم مهدی زاده 1403/8/23 داستانهایی از زندگی علی (ع): اصحاب علی (ع) رضا بابایی 5.0 1 صفحۀ 69 ندارم، نمی خورم شقه های گوشت را آویخته بود؛ جوری که چشم ها را بفریبد. علی (ع) نگاهی به گوشت های شرحه شرحه انداخت و گذشت. مرد قصاب با لحنی مشتری پسند گفت: - گوشت نمی خواهید یا امیرالمومنین (ع)؟ - نه. - تازه است. همین امروز قربانی کرده ام. - پول ندارم. - گوشت را ببرید، پولش را بعدا بدهید. من صبر می کنم. - چرا تو برای پول صبر کنی؟ من برای خوردن صبر می کنم. ر.ک: دیلمی، ارشادالقلوب، ص ۱۱۹ 0 2 مریم مهدی زاده 1403/5/21 مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر (ص ) محمدبن عمر واقدی 3.5 0 صفحۀ 637 با فتح مکه، عثمان بن طلحه، کلیددار کعبه، کلید را به پیامبر (ص) تسلیم کرد. همینکه عثمان بن طلحه کلید را به پیامبر (ص) داد، عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر)، دست خود را دراز کرد و گفت: "ای رسول خدا، پدرم فدای تو باد؛ لطفا منصب کلیدداری و سقایت را به ما بدهید." پیامبر (ص) فرمود: "کاری را به شما واگذار میکنم که متحمل هزینه ای شوید نه اینکه از آن راه، پول در بیاورید." 0 5 مریم مهدی زاده 1403/4/24 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 93 0 8 مریم مهدی زاده 1403/3/17 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 276 0 4 مریم مهدی زاده 1403/3/5 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 60 0 2 مریم مهدی زاده 1403/2/31 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 35 0 1 مریم مهدی زاده 1403/1/18 سیرت محمد رسول الله: از تبارشناسی تا هجرت جلد 1 عبدالملک بن هشام ابن هشام 4.3 0 صفحۀ 413 آنگاه وقتی رسول خدا (ص) آن حقیقتی را که قریش نسبت به آن شناخت و یقین داشتند آورد و راستی سخنان حضرت را دانستند و اخبار غیبی را از آن حضرت پرسیدند، به راستی به آنان پاسخ گفت و از این رو پی بردند که او پیامبر الهی است آنگاه رشکی که در دل هاشان ریشه دوانده بود نگذاشت که به او ایمان بیاورند و از او پیروی کنند و نبوت او را تصدیق کنند... 3 2 مریم مهدی زاده 1402/11/14 ناقوس ها به صدا در می آیند ابراهیم حسن بیگی 3.9 83 صفحۀ 58 اشعث بن قیس از فرماندهان علی و جنگجویی توانمند، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفان ادامه جنگ ایستاد و گفت: "ای علی! می دانی که مرا از جنگ باکی نیست؛ من همیشه مرد جنگ و میدان های نبرد بوده و هستم، اما اکنون ادامه جنگ را به ضرر اسلام و مسلمین می دانم. پس به پیشنهاد این جمع از یارانت گوش ده و دعوت معاویه را به قرآن و حکمیت بپذیر" 4 12 مریم مهدی زاده 1402/11/10 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 127 صفحۀ 72 نخستین بار بود که مزه انتقام را می چشیدم؛ مثل نوشیدنی معطری بود که گرم و گوارا از گلو پایین می رفت اما طعمی بد و ناخوشایند بر جا می گذاشت طوری که فکر می کردم زهر خورده ام... 0 7 مریم مهدی زاده 1402/11/7 گلستان یازدهم (خاطرات زهرا پناهی روا، همسر سردار شهید علی چیت سازیان) بهناز ضرابی زاده 4.2 46 صفحۀ 47 نگاه کردم به عکس علی آقا، جمله ای از او زیر عکس بود که با خط قرمز نوشته بود: "کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد." 0 5 مریم مهدی زاده 1402/9/20 تکه ای از آسمان (بر اساس زندگی شهید محمد بروجردی) حسین فتاحی 3.8 3 صفحۀ 86 0 4 مریم مهدی زاده 1402/9/15 گردان قاطرچی ها داود امیریان 4.3 68 صفحۀ 199 1 3 مریم مهدی زاده 1402/9/10 شهید عشق احمد تورگوت 3.6 5 صفحۀ 296 بردگی به زنجیرهایی نیست که در دست و پاها است، به ترس هایی است که در قلب هاست. انسانی که فقط از خدا بترسد و از غیر او نترسد، در روز فتح می تواند مانند بیت خدا به بام خانه ی دل برود و "الله اکبر" بگوید... 0 3 مریم مهدی زاده 1402/8/28 شهید عشق احمد تورگوت 3.6 5 صفحۀ 43 در هنگام طواف، هر دور با این سنگ شروع می شد و به نظر فاطمه این اشاره و نشانه ای بود که راه را گم نکنند. همان گونه که امامان معصوم برای بقای عترت رسول بودند و باید محکم به آنها چنگ زده می شد، در هنگام طواف نیز حجرالاسود را نباید از نظر دور کرد. 1 1 مریم مهدی زاده 1402/8/22 خانهی لهستانیها مرجان شیرمحمدی 3.7 52 صفحۀ 20 0 3 مریم مهدی زاده 1402/8/8 سفر به آن سوی دریاها جلد 1 مهدی میرکیایی 4.5 44 صفحۀ 24 واسکو دوگامای پرتغالی می خواست به هند برسد، راه را بلد نبود، بازرگانان ایران و عرب مسلمان هم به رقبای جدید میدان نمی دادند، واسکو چاره را در پهن کردن دام برای بازرگانان مسلمان دید، مهمانی ترتیب می داد با شراب که در حال مستی از زیر زبان بازرگانان مسلمان ایران و عرب راه رسیدن به هند را بیرون بکشد. مسلمانان اما لب به غذا و مشروبات او نمی زدند. واسکو دوگاما ولی زیرک بود. به دنبال کسی در میان بازرگانان مسلمان گشت که در میان آنها به سهل انگاری و پای بند نبودن به شریعت اسلام مشهور باشد. او را یافت؛ احمد بن ماجد، بدین ترتیب بدمستی یک دریانورد لاابالی آغاز استعمار هند را رقم زد... تلخیصی از صفحات ۲۴ و ۲۵ کتاب "سفر به آن سوی دریاها" 0 9 مریم مهدی زاده 1402/7/25 به خون کشیده شد خیابان مهناز کوشکی 4.2 1 صفحۀ 77 0 9 مریم مهدی زاده 1402/7/5 آفتاب در محراب: چهارده خورشید، یک آفتاب بهزاد دانشگر 3.9 1 صفحۀ 75 فکر می کردیم داریم محبت می کنیم و احترام می گذاریم. مولایم علی (ع) سوار بر اسب می رفت به طرف یارانش، ما هم راه افتاده بودیم به دنبالش، پیاده. مولایم پرسید: "کاری دارید؟"، گفتیم: "نه، دوست داریم همراه و در رکاب شما باشیم." مولایم علی (ع) فرمود: "بروید دنبال کار خودتان، اگر پیاده ای به دنبال سواره ای راه بیفتد، هم باعث تباهی سواره می شود و هم باعث خفت و خواری پیاده است." فکر می کردیم محبت می کنیم اما ... 0 2 مریم مهدی زاده 1402/6/23 باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه: گفت و گو با صفیه مدرس همسر شهید مهدی باکری مرتضی سرهنگی 4.0 2 صفحۀ 25 0 0 مریم مهدی زاده 1402/6/14 خلاصه خوشبختی: 15 تکنیک از 12 کتاب مجتبی لشکربلوکی 3.3 4 صفحۀ 110 شادکامی، نبود درد و رنج نیست، مهارت مواجه با درد است. حتی اگر تمام تکنیک های شادی را رعایت کنیم باز هم عزیزانمان را از دست می دهیم. پس درد و رنج همیشه هست این مواجهه ماست که تغییر می کند. 1 5
بریده کتابهای مریم مهدی زاده مریم مهدی زاده 1403/8/23 داستانهایی از زندگی علی (ع): اصحاب علی (ع) رضا بابایی 5.0 1 صفحۀ 69 ندارم، نمی خورم شقه های گوشت را آویخته بود؛ جوری که چشم ها را بفریبد. علی (ع) نگاهی به گوشت های شرحه شرحه انداخت و گذشت. مرد قصاب با لحنی مشتری پسند گفت: - گوشت نمی خواهید یا امیرالمومنین (ع)؟ - نه. - تازه است. همین امروز قربانی کرده ام. - پول ندارم. - گوشت را ببرید، پولش را بعدا بدهید. من صبر می کنم. - چرا تو برای پول صبر کنی؟ من برای خوردن صبر می کنم. ر.ک: دیلمی، ارشادالقلوب، ص ۱۱۹ 0 2 مریم مهدی زاده 1403/5/21 مغازی: تاریخ جنگهای پیامبر (ص ) محمدبن عمر واقدی 3.5 0 صفحۀ 637 با فتح مکه، عثمان بن طلحه، کلیددار کعبه، کلید را به پیامبر (ص) تسلیم کرد. همینکه عثمان بن طلحه کلید را به پیامبر (ص) داد، عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر)، دست خود را دراز کرد و گفت: "ای رسول خدا، پدرم فدای تو باد؛ لطفا منصب کلیدداری و سقایت را به ما بدهید." پیامبر (ص) فرمود: "کاری را به شما واگذار میکنم که متحمل هزینه ای شوید نه اینکه از آن راه، پول در بیاورید." 0 5 مریم مهدی زاده 1403/4/24 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 93 0 8 مریم مهدی زاده 1403/3/17 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 276 0 4 مریم مهدی زاده 1403/3/5 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 60 0 2 مریم مهدی زاده 1403/2/31 تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 35 0 1 مریم مهدی زاده 1403/1/18 سیرت محمد رسول الله: از تبارشناسی تا هجرت جلد 1 عبدالملک بن هشام ابن هشام 4.3 0 صفحۀ 413 آنگاه وقتی رسول خدا (ص) آن حقیقتی را که قریش نسبت به آن شناخت و یقین داشتند آورد و راستی سخنان حضرت را دانستند و اخبار غیبی را از آن حضرت پرسیدند، به راستی به آنان پاسخ گفت و از این رو پی بردند که او پیامبر الهی است آنگاه رشکی که در دل هاشان ریشه دوانده بود نگذاشت که به او ایمان بیاورند و از او پیروی کنند و نبوت او را تصدیق کنند... 3 2 مریم مهدی زاده 1402/11/14 ناقوس ها به صدا در می آیند ابراهیم حسن بیگی 3.9 83 صفحۀ 58 اشعث بن قیس از فرماندهان علی و جنگجویی توانمند، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفان ادامه جنگ ایستاد و گفت: "ای علی! می دانی که مرا از جنگ باکی نیست؛ من همیشه مرد جنگ و میدان های نبرد بوده و هستم، اما اکنون ادامه جنگ را به ضرر اسلام و مسلمین می دانم. پس به پیشنهاد این جمع از یارانت گوش ده و دعوت معاویه را به قرآن و حکمیت بپذیر" 4 12 مریم مهدی زاده 1402/11/10 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 127 صفحۀ 72 نخستین بار بود که مزه انتقام را می چشیدم؛ مثل نوشیدنی معطری بود که گرم و گوارا از گلو پایین می رفت اما طعمی بد و ناخوشایند بر جا می گذاشت طوری که فکر می کردم زهر خورده ام... 0 7 مریم مهدی زاده 1402/11/7 گلستان یازدهم (خاطرات زهرا پناهی روا، همسر سردار شهید علی چیت سازیان) بهناز ضرابی زاده 4.2 46 صفحۀ 47 نگاه کردم به عکس علی آقا، جمله ای از او زیر عکس بود که با خط قرمز نوشته بود: "کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد." 0 5 مریم مهدی زاده 1402/9/20 تکه ای از آسمان (بر اساس زندگی شهید محمد بروجردی) حسین فتاحی 3.8 3 صفحۀ 86 0 4 مریم مهدی زاده 1402/9/15 گردان قاطرچی ها داود امیریان 4.3 68 صفحۀ 199 1 3 مریم مهدی زاده 1402/9/10 شهید عشق احمد تورگوت 3.6 5 صفحۀ 296 بردگی به زنجیرهایی نیست که در دست و پاها است، به ترس هایی است که در قلب هاست. انسانی که فقط از خدا بترسد و از غیر او نترسد، در روز فتح می تواند مانند بیت خدا به بام خانه ی دل برود و "الله اکبر" بگوید... 0 3 مریم مهدی زاده 1402/8/28 شهید عشق احمد تورگوت 3.6 5 صفحۀ 43 در هنگام طواف، هر دور با این سنگ شروع می شد و به نظر فاطمه این اشاره و نشانه ای بود که راه را گم نکنند. همان گونه که امامان معصوم برای بقای عترت رسول بودند و باید محکم به آنها چنگ زده می شد، در هنگام طواف نیز حجرالاسود را نباید از نظر دور کرد. 1 1 مریم مهدی زاده 1402/8/22 خانهی لهستانیها مرجان شیرمحمدی 3.7 52 صفحۀ 20 0 3 مریم مهدی زاده 1402/8/8 سفر به آن سوی دریاها جلد 1 مهدی میرکیایی 4.5 44 صفحۀ 24 واسکو دوگامای پرتغالی می خواست به هند برسد، راه را بلد نبود، بازرگانان ایران و عرب مسلمان هم به رقبای جدید میدان نمی دادند، واسکو چاره را در پهن کردن دام برای بازرگانان مسلمان دید، مهمانی ترتیب می داد با شراب که در حال مستی از زیر زبان بازرگانان مسلمان ایران و عرب راه رسیدن به هند را بیرون بکشد. مسلمانان اما لب به غذا و مشروبات او نمی زدند. واسکو دوگاما ولی زیرک بود. به دنبال کسی در میان بازرگانان مسلمان گشت که در میان آنها به سهل انگاری و پای بند نبودن به شریعت اسلام مشهور باشد. او را یافت؛ احمد بن ماجد، بدین ترتیب بدمستی یک دریانورد لاابالی آغاز استعمار هند را رقم زد... تلخیصی از صفحات ۲۴ و ۲۵ کتاب "سفر به آن سوی دریاها" 0 9 مریم مهدی زاده 1402/7/25 به خون کشیده شد خیابان مهناز کوشکی 4.2 1 صفحۀ 77 0 9 مریم مهدی زاده 1402/7/5 آفتاب در محراب: چهارده خورشید، یک آفتاب بهزاد دانشگر 3.9 1 صفحۀ 75 فکر می کردیم داریم محبت می کنیم و احترام می گذاریم. مولایم علی (ع) سوار بر اسب می رفت به طرف یارانش، ما هم راه افتاده بودیم به دنبالش، پیاده. مولایم پرسید: "کاری دارید؟"، گفتیم: "نه، دوست داریم همراه و در رکاب شما باشیم." مولایم علی (ع) فرمود: "بروید دنبال کار خودتان، اگر پیاده ای به دنبال سواره ای راه بیفتد، هم باعث تباهی سواره می شود و هم باعث خفت و خواری پیاده است." فکر می کردیم محبت می کنیم اما ... 0 2 مریم مهدی زاده 1402/6/23 باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه: گفت و گو با صفیه مدرس همسر شهید مهدی باکری مرتضی سرهنگی 4.0 2 صفحۀ 25 0 0 مریم مهدی زاده 1402/6/14 خلاصه خوشبختی: 15 تکنیک از 12 کتاب مجتبی لشکربلوکی 3.3 4 صفحۀ 110 شادکامی، نبود درد و رنج نیست، مهارت مواجه با درد است. حتی اگر تمام تکنیک های شادی را رعایت کنیم باز هم عزیزانمان را از دست می دهیم. پس درد و رنج همیشه هست این مواجهه ماست که تغییر می کند. 1 5