تشریف عمومیداستانایران تشریف علیاصغر عزتیپاک و 1 نفر دیگر 3.6 20 نفر | 8 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 5 خواندهام 33 خواهم خواند 14 ناشر شهرستان ادب شابک 9786226936262 تعداد صفحات 312 تاریخ انتشار 1400/5/9 توضیحات کتاب تشریف، ویراستار ندا ابن علی. جایزه ی ادبی جلال آل احمد برگزیدهی جایزه ادبی جلال آل احمد بریدۀ کتابهای مرتبط به تشریف مریم مهدی زاده تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 60 0 2 مریم مهدی زاده تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 276 0 4 مریم مهدی زاده تشریف علیاصغر عزتیپاک 3.6 8 صفحۀ 35 0 1 یادداشت ها محبوبترین جدید ترین سعیده شبرنگ 1400/11/23 #تشریف #علی_اصغر_عزتی_پاک از چند جهت رمانی تحسین برانگیز است داستانی با پیرنگ #انتظار و ظلمستیزی که شخصیت اصلی قصه را با سفری آفاقی، به رهیافتی در باطن میرساند. اشاره به زمینههای شکلگیری نطفهی #انقلاب در حوادث و وقایع سال سیودو، نگاه فرادینی به مسالهی #منجیگرایی و انتظار #ظهور، و ضرورت وجود رهبری دینی در طاغوتستیزی، از رئوس مطالبی هستند که نویسنده در رمان تشریف به شکلی دراماتیک به آن پرداخته است. همهی این موارد باعث شده تا التزام و ارتباط وثیق و عمیق میان مبانی عقیدتی انقلاب با اصول، مبادی و غایات #اسلام_ناب، به خوبی در این رمان در کنار هم چفت و بست یابند. چنانچه هنوز تشریف را نخواندهاید، توصیه میکنم در #سالگرد_پیروزی_انقلاب، لطف مطالعهاش را دوچندان کنید . . شاید بتوان در نگاهی جداگانه، درمورد نامگذاریها، کارکرد آیات و اشعار در رمان، نقد مبارزه مسلحانه، پیرنگ معماگونه، ضرورت گفتمان بین نسلی و.... هم مفصلا صحبت کرد. . پ.ن: شخصا از شخصیت #موسیعیسی که یه جورایی، مدخلی برای فهم #مصطفی بود خوشم اومد 0 3 علیرضا فتاح 1402/2/25 کلیشهای، دمدستی، تکراری، بی هیچ نوآوری و خلاقیت. 0 0 محمد فائزی فرد 1402/4/10 تقریباً نیمی از کتاب رو خوندم و فعلاً قصد ادامه اون رو ندارم. نه اینکه کتاب بد بود یا جذابیت داستانی نداشت. اتفاقاً شروع خوبی داشت و یکی دو شخصیت جذاب هم تا جایی که من مطالعه کردم، در داستان حضور داشتن. بیشتر اینکه برای حال این روزهای بنده نیست و ارتباطی که باید رو با اثر نمیگیرم. منتها یک موردی هست که جدای از تمام ویژگی های خوب داستان و البته حالوروز بنده، میتونم بهش اشاره کنم و اون زبان و دقت تصویرسازیایه که برای روایت انتخاب میکنه. البته که یکی از نقاط قوت شاید همین تصویرسازی جزئی و در طول اون، فضاسازی دقیق داستان باشه؛ اما برای بنده، این دقت با افت ضرباهنگ و ریتم داستانی که بر اثر همین تصاویر جزءبهجزء اتفاق میافته، کمی ملالآور بود. البته که شاید در ادامه اتفاقهایی بیفته که ماجرا رو تغییر بده. لذا خیلی نظر بنده رو جدی نگیرید. با تشکر. 0 3 مرضیه نفری 1403/3/10 تشریف رمان بزرگسال آقای عزتی پاک به داستان شهریاری می پردازد که در شب عروسی، خانه را رها می کند و آواره کوچه و خیابان می شود. برای فهمیدن یک راز و پیدا کردن مصطفی مسیر جدیدی را شروع می کند. در این جستجو شهرها و روستاهای همدان دیده می شود. شهریار رشد می کند و در تنهایی خودخواسته مسیر تکامل را می پیماید. در این رمان به حوادث سال 1332تا 1356 پرداخته می شود. آرام آرام با انقلاب و آدم های آن آشنا می شویم. گروه های مختلفی که در شکل گیری انقلاب نقش داشته اند در داستان دیده می شوند. گروه هایی که به قیام مسلحانه اعتقاد دارند گروه هایی که به آماده سازی جامعه و مردم معتقدند. مردم باید خودشان خواستار انقلاب باشند و به سمت جلو حرکت کنند. از همین جا به مهدویت هم پل زده می شود. نویسنده معتقد است برای ظهور باید حرکت کرد. از همان ابتدای داستان حضور آمریکایی ها را در همدان می بینیم. از مواجه مصطفی با آمریکائیها متوجه می شویم با داستانی مواجه هستیم که ایران و ایرانی برایش مهم است. وطن برایش مسئله هست و نویسنده افق روشنی برای انسان ایرانی ترسیم می کند . نویسنده معتقد است هیچ کس نمی تواند به انسان ایرانی کمک کند جز خودش. نویسنده در استفاده هوشمندانه از زاویه دید موفق بوده است و توانسته روی همه شخصیت ها و حوادث داستان اشراف خوبی داشته باشد. تعداد شخصیت ها بسیار زیاد است اما نویسنده موفق بوده که آرام آرام آنها را وارد قصه نماید و از همه آنها کارکرد بکشد. نگاه به مهدویت، ظهور، مسئله پیامبر خاتم در کار وجود دارد. یکی از بهترین بخش های کتاب، در داستان خانواده ای است که نام پیامبران اوالعزم را روی پسرانشان گذاشته بودند. یکی از پسران موسی عیسی نام دارد و همه جا به دنبال مصطفی می گردد. بسیار زیبا و نمادین به مسئله یکی بودن ادیان و پیامبر خاتم پرداخته شده است. 0 2 مجتبی بنیاسدی 1403/1/2 رمانی برای همدان از عزتیپاک «آواز بلند» را که خواندم، برای خودم نوشتم «همهچیز این داستان بلند سر جایی بود که باید میبود.» وقتی «تشریف»ش را شروع کردم هم همین را در ذهن داشتم و با شهریار و مصطفی جایجای همدان را سرک کشیدم و لحظاتی با امامزمانم همنفس شدم. احتمال لو رفتن داستان: وقتی شهریار از حجله زد بیرون، هیچ فکر نمیکردم اینقدر همراه شوم با این آقامعلم دیوانه. شاید فقط یک دیوانه شب عروسیاش اینگونه از خانه میزند بیرون. شاید حرفی که تازهعروس به شهریار زد آنقدرها هولناک نبود (در نظر من) که شهریار را ترغیب کند شب عروسیاش را خراب کند. این را خود راوی داستان (نویسنده) هم به نظرم حس کرده بود. چون بارها به یاد شهریار آورد که «نکند بیرون زدن از خانه اشتباه بوده؟» و سعی بر توجیه آن داشت. ولی داستان در داستان بودن تشریف هر لحظه من را با شهریار همراه میکرد که گوشهای دیگری از پازل بزرگ تشریف را کشف کنم و روز یک و دو عید را وقت بگذارم برایش. کتاب که با حس خوشایندش تمام شد، یک حسی بهم میگفت برخی شخصیتها بلاتکلیفاند هنوز. ولی هر چه فکر میکنم نمیدانم کدامشان. بعضی شخصیتها هم انگار اضافی وارد داستان شده بودند. اما عجیب است که به هر کدامشان فکر میکنم با خودم میگویم «نه! این شخصیت بهدرد رمان خورد و قصه را پیش برد.» و شاید همدانیترین کتابی بود که در عمر بیستوهشتنه سالهام خوانده بودم. اینقدر ریزجزییات همدان تزریق شده بود به داستان که هر خوانندهی غیرهمدانی را مطمئن میکرد که اگر روزی گذرش به همدان بیفتد، عباسآباد و بوعلی و باباطاهر و میدان امام را مثل کف دستش بلد است. عزتیپاک در این رمان نشان داد نویسندهی باحوصلهای است. خاطرش را میخواهم. خوشحالم تشریفش را خواندهام. 0 3 مریم مهدی زاده 1403/3/13 "تشریف" یک رمان بزرگسال درباره انقلاب است. کدام انقلاب؟ خب ظاهرا واژه ها درباره حال و هوای مردم در انقلاب ۵۷ صحبت می کنند ولی گریزی به ۱۶ آذر ۱۳۳۲ هم زده می شود و در ادامه، جانِ هر دو واقعه با فلسفه ی غیبت و مهیا شدن برای ظهور پیوند می خورد، اینکه نباید بر زمین نشست تا او بیاید و همه چیز درست شود، بلکه باید به سوی او حرکت کرد و جامعه را برای ظهورش آماده نمود. با دست روی دست گذاشتن چیزی درست نمی شود. داستان روان و خوشخوانی بود. شخصیت ها زیاد بودند ولی به نظرم به قدر کفایت و متناسب با نقششان در پیشبرد داستان پرداخته شده بودند. پایانش کمی گنگ بود، دوست داشتم نویسنده کمی واضح تر آخر کتاب نظرش را بگوید. داستان در همدان اتفاق افتاده است. اگر همدانی باشی یا همدان را بشناسی فکر می کنم با خواندن کتاب، سفر مجازی قابل قبولی در همدان برایت رقم بخورد و شاید بعد از خواندن کتاب، حضور در همدان با یادآوری داستان سرگشتگی شهریار در کوچه پس کوچه های این شهر همراه باشد؛ چون نویسنده از المان های شهر همدان برای پرورش داستانش به خوبی استفاده کرده است. از آرامگاه باباطاهر، کاروانسرای قدیمی، بازار سرپوشیده، میدان امام، گنج نامه و ... در کتاب حس وطن دوستی هم زیاد به چشم می خورد، شاید واضح ترینش همین جمله باشد که مصطفای داستان خطاب به یک جوان آمریکایی می گوید: "شما شاید چند ایرانی دیده باشید اما هنوز ایران را ندیده اید، ما همان طور که در گذشته جهان بودیم در آینده اش هم هستیم، این حرف نیست، این یک باور است." 0 4 راضیه بابایی 1402/11/10 از اوایل هفته کتاب آقای عزتی پاک تشریف آوردند در لیست خواندنی ها.از خیلی قبل تر آمده بود، اما طلسم افتاده بود به کتاب و از ده صفحه جلوتر نمی رفتم. بالاخره نوبت به تشریف رسید. کتابی است که داستانش در گرماگرم انقلاب می گذرد و در مورد چند جوان است که هیچ کدام به معنایِ کلیشه ایِ ذهن ما انقلابی نیستند، ولی اتفاقات و تحولات این سه نفر با جریانات انقلاب گره می خورد. تشریف یک داستان اقلیمی تمام عیار است.کاملا ملموس است که نویسنده برای خلق مکان داستانی در شهر همدان و حومه سال ۵۷ تلاش کرده است.انصافا در این کار موفق بوده است. روستاها و راه ها و خیابانها و میدان ها و...المان هایی هستند که به کمک آنها شهر را می شناسیم. تصاویر داستانی شخصیتها، به درستی اجرا شده است.شروع داستان جذاب است . برویم سراغ محتوا و زبان داستان. مضمون داستان پیچیده است.تغییر منظر نگاه آدم ها به وقایع درونی و بیرونی، به صورت باور پذیر ارائه کردن،کار سختی است. زبان داستان خاص است . یک سری جملات و واژه ها مربوط به فرهنگ همدان می باشد و بعضی واژه ها به نظر سنگین و کمتر شنیده شده است. ولی با این حال، روان و خوش خوان است. از اشعار باباطاهر و بقیه شعرا و بخش های از کتاب مقدس با عنوان بینامتنیت استفاده شده است. دوست داشتم پایان بندی واضح تری داشت و ریتم کتاب تندتر بود.اما به دلیل اجرای درست صحنه و روایت و دیالوگ از نمونه های خوب داستانی است و خوشحال بودم که یک رمان آبکی نمی خوانم. کتاب مناسب بزرگسالان است. 0 5 محمدکاظم حقانی فضل 1401/9/20 دو سه روز اول سال ۱۴۰۱ را مشغول خواندن تشریف شدم. کتابی که به حساب خودم باید زودتر میخواندم. قصهای شهری-روستایی که با پیرنگی مذهبی گرد پیروزی انقلاب ۵۷ میگردد. تشریف قصهای کوتاه با ماجرایی بلند دارد. قصه از آنجا شروع میشود که دامادی درست شب دامادیاش رازی را از عروسش میشنود که دیگر نمیتواند در خانه بماند. قصه در آبان ۵۷ در همدان آغاز و سه روز بعد در حاشیه همان شهر تمام میشود. نویسنده برای گشودن آن راز با کمک آدمهای قصهاش ماجرا را به دو سال پیش میکشاند. تشریف قصه دارد. و با این که پیدرپی در ذهن و زبان آدمهایش به گذشتههای دور حتی تا ۱۶ آذر ۱۳۳۲ برمیگردد، ولی آنقدر شیرازه و کشش دارد که وادارت میکند با شتاب بیشتری کتاب را بخوانی. ورود شخصیتها به داستان حسابشده است. نویسنده شخصیتها را به آرامی گزارش میکند و خواننده کمکم با آنها خو میگیرد، شهریار، مصطفی، مهری، موسیعیسی و بقیه. با این حال در بخشی از داستان از چند نفر بهسرعت و با انباشت اطلاعات پردهبرداری میشود. به نظرم این اشکال میتوانست نباشد. دستکم درویش نصرالله زودتر از وقتی که شهریار او را دید میتوانست وارد ماجرا شده باشد. نویسنده با دلبستگیای که به همدان دارد، هزااااار تا اشاره به همه چیز همدان دارد. آدمها، کوچهها، مسجدها، بازارها و راستهها، گاراژها، خیابانخاکی، سینما الوند و بالاخره میدان و مجسمه وسط آن، همه برای یک خواننده همدانی ملموس است. عزتیپاک حتی پای مرحوم آخوند ملاعلی معصومی مرجع بزرگ همدان در آن روزگار را با نام شیخ محله عینالقضات به قصه باز کرده است. نمونه این کار را پیش از این در قیدار رضاامیرخانی درباره سید گلپا دیده بودم. قصه اشارهای گذرا به روحانی نامدار دیگر یعنی سید نصرالله بنیصدر دارد. ولی هر دو بدون اسم. و اینجاست که نمیدانم خواننده ناآشنا به همدان -بهویژه همدان دهه ۵۰- چقدر میتواند این اشارهها را دریافت کند. رمان تشریف تاریخ نیست ولی در بستری تاریخی با ماجراهایی تاریخی رخ میدهد. و در این میان دستکم خوانندهای مثل من چشمداشت بیشتری دارد. از این رو احساس میکنم جای سید اسدالله مدنی، و نیز درگذشت مرحوم آخوند ملاعلی و تشییع جنازه باشکوه او در قصه خالی است. باورهای مصطفی به عنوان شخصیت محوری داستان جاهایی به شعار نزدیک میشود. جوانی که در نیمه دهه پنجاه مبارز است و کتاب میخواند، امکان این که تغییر کند فراوان است. به گمانم سیر دگرگونی یا رشد فکری مصطفی نیازمند پردازش بیشتر و بهتری بود. خواندن تشریف خستگی نمیآورد، لذت خوب کتابخوانی را با خود دارد، و پسزمینه مذهبی و مبارزاتی آن پایی در واقعیت دارد. 0 11