یادداشت مرضیه نفری
1403/3/10
3.6
8
تشریف رمان بزرگسال آقای عزتی پاک به داستان شهریاری می پردازد که در شب عروسی، خانه را رها می کند و آواره کوچه و خیابان می شود. برای فهمیدن یک راز و پیدا کردن مصطفی مسیر جدیدی را شروع می کند. در این جستجو شهرها و روستاهای همدان دیده می شود. شهریار رشد می کند و در تنهایی خودخواسته مسیر تکامل را می پیماید. در این رمان به حوادث سال 1332تا 1356 پرداخته می شود. آرام آرام با انقلاب و آدم های آن آشنا می شویم. گروه های مختلفی که در شکل گیری انقلاب نقش داشته اند در داستان دیده می شوند. گروه هایی که به قیام مسلحانه اعتقاد دارند گروه هایی که به آماده سازی جامعه و مردم معتقدند. مردم باید خودشان خواستار انقلاب باشند و به سمت جلو حرکت کنند. از همین جا به مهدویت هم پل زده می شود. نویسنده معتقد است برای ظهور باید حرکت کرد. از همان ابتدای داستان حضور آمریکایی ها را در همدان می بینیم. از مواجه مصطفی با آمریکائیها متوجه می شویم با داستانی مواجه هستیم که ایران و ایرانی برایش مهم است. وطن برایش مسئله هست و نویسنده افق روشنی برای انسان ایرانی ترسیم می کند . نویسنده معتقد است هیچ کس نمی تواند به انسان ایرانی کمک کند جز خودش. نویسنده در استفاده هوشمندانه از زاویه دید موفق بوده است و توانسته روی همه شخصیت ها و حوادث داستان اشراف خوبی داشته باشد. تعداد شخصیت ها بسیار زیاد است اما نویسنده موفق بوده که آرام آرام آنها را وارد قصه نماید و از همه آنها کارکرد بکشد. نگاه به مهدویت، ظهور، مسئله پیامبر خاتم در کار وجود دارد. یکی از بهترین بخش های کتاب، در داستان خانواده ای است که نام پیامبران اوالعزم را روی پسرانشان گذاشته بودند. یکی از پسران موسی عیسی نام دارد و همه جا به دنبال مصطفی می گردد. بسیار زیبا و نمادین به مسئله یکی بودن ادیان و پیامبر خاتم پرداخته شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.