بریده‌های کتاب شایان

دنیای واقعی نمی رقصد،نه به ساز ما نه به ساز خودش. دنیا می گذرد،هر لحظه و هر ثانیه. دنیا برای لحظه ای هم توقف ندارد،

جهان به جای اینکه ما رو بر اساس زخم هایمان قضاوت کند ما را بر اساس رفتارهایی قضاوت می کند که همان زخم هایمان علتش بوده است

فکر نکنید همه آدمها خوش قلب هستن و نیت پاکی دارن

هنوز یقین ندارم اما می دانم زندگی بدون عشق زندگی آسانی است

زمانی که تنتان آخرین جایی است که می خواهید در آن حضور داشته باشید،شروع به زندگی در ذهن خود می کنید

قدم های کوچکی که ناامید کننده و طاقت فرسا و شاید در این برهه ی زمانی حتی بیهوده به نظر می رسند همان هایی اند که تفاوت ها را ایجاد می کنند.

با هم عبور خواهیم کرد از درد ها و بحران ها با هم عبور خواهیم کرد از تغییراتی که لازم است انجام دهیم با هم گذر خواهیم کرد از هر لحظه این زندگی غیرقابل پیش بینی.

بزرگترین بدبختی آدمی این است که در برابر ستم،جرات طغیان را از دست بدهد.جان کلام زندگی این جاست که طغیان بر ضد بیدادگری دوام یابد. لحظه ای که انسان ستم را به آسانی تحمل کند،شوم ترین دوره حیاتش آغاز می گردد

آن دیگر خواهرم نبود.او از دنیا رفته بود.او هنوز در حرف ها،خاطرات و عکس ها متعلق به ما بود.او متعلق به ما بود تا او را به خاطر بسپاریم و در باره اش حرف بزنیم و خوابش را ببینیم اما خودش دیگر برای خودش وجود نداشت ،دیگر هرگز نمی توانست تشخیص دهد،احساس کند،حرف بزند یا رویا ببیند او خودش را از دست داده بود.او زندگی و شگفتی هایش،امکانات بی حد و حسابش را از دست داده بود.برای او همه چیز پایان یافته بود.

"ما با پولی که نداریم لوازمی می خریم که نیاز نداریم،برای تحت تاثیر قراردادن کسانی که از آنها خوشمان نمی آید."

"مردم میگن شخصیت هر آدمی تغییرناپذیره ولی اغلب این نقابه که بدون تغییر باقی می مونه و نه شخصیت، و در زیر این نقاب غیرقابل تغییر موجودی هست که دیوانه وار در حال تکامله و به شکل غیرقابل کنترلی ماهیتش تغییر می کنه."

"زمان داشت مرا می کشت و من با وقت کشی انتقام می گرفتم"

عشق پروژه ای مادام العمر است؛داستانی که نمی توانی دزدکی نگاهی به آخرین صفحه اش بی اندازی

جنبه ی تلخ و شیرین درکِ ارزشمندترین لحظات زندگی ، آگاهی تحمل ناپذیر از این واقعیت است که این لحظات گذرا هستند

هم مسیر و برادر ما که بیشتر از هرکسی به یک دوست نیاز داشت اما هیچکس را نداشت،تنها گناهکار در بین همه ی ما که بالاترین و واضح ترین حق را داشت که در دعاهای روزانه و شبانه ی با ایمانان برایش طلب آمرزش شود .به این دلیل واضح و غیر قابل انکار که آمرزش اولین و بزرگترین نیاز اوست چون میان گناهکاران از همه برتر است.

ولی چه کسی برای شیطان طلب آمرزش میکند؟ چه کسی تا این حد رئوف و مملو از انسانیت است که برای کسی که بیشتر از هر گنهکاری به آمرزش و عفو خدا محتاج است دعا کند؟

اگر نمی خواهیم بازیچه ی دست هر فرومایه ای و مایه ی ریشخند هر تهی مغزی باشیم،اصل اول این است که محتاط و دست نیافتنی بمانیم...

"مبتلا بودن به تردید،رنج عمیقی است." •تردید تو موندن یا رفتن •تردید تو تموم کردن یا ادامه دادن •تردید تو دل دادن یا دل کندن

چرا شاه اهمیت داشت؟ پاسخ این سؤال برای مسافرینی که از تهران بازدید می‌کنند آشکار است. مسافرینی که از جنوب شهر به تهران می‌آیند، از مسیرهای چندبانده‌ای استفاده می‌کنند که به دستور شاه ساخته شدند. در حومه شهر، آنها از کمربندی‌های سبز عبور می‌کنند. در مرکز شهر، بازدیدکنندگان از کنار وزارتخانه‌ها، بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس، سالن‌های کنسرت، بناهای تاریخی، پل‌ها، مجتمع‌های ورزشی، هتل‌ها، موزه‌ها، گالری‌ها و از متروهای زیرزمینی عبور می‌کنند که یکی از ده‌ها پروژه ویژه او بودند. شاه برای پیشرفت تکنولوژی سرمایه‌گذاری کرد و با خریداری راکتورها، برنامه هسته‌ای ایران را آغاز نمود. او از دولت رفاه اجتماعی که امروزه مراقبت‌های بهداشتی و آموزش دولتی را در دسترس همگان قرار داده، پشتیبانی کرد. او کمک هزینه تحصیلی را افزایش داد که موجب شد صدها هزار نفر از دانشجویان ایرانی، بتوانند در برجسته‌ترین دانشگاه‌های آمریکایی و اروپایی تحصیل کنند. شاه جِت‌های جنگی خریداری کرد. وی پارک‌های ملی و جنگل‌های دولتی را بنیاد نهاد و دستور داد به منظور حفاظت از آب، حیوانات و محیط زیست اقدامات سختگیرانه‌ای صورت گیرد.

چه چیزی بد است؟ هر آنچه که از ضعف برآید.