بیگانه ای در دهکده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
15
خواهم خواند
8
نسخههای دیگر
توضیحات
زمستان سال 1590 بود.اتریش فرسنگ ها دور از جهان و جهانیان در خواب غفلت فرو رفته بود،قرون وسطا هنوز در آن سرزمین ادامه داشت و آن طور که معلوم می شد خیال داشت تا ابدالدهر نیز ادامه یابد.بعضی ها که حتی عقربه زمان را قرن ها به عقب برمی گردانند،می گفتند اگر وضع فکری و روحی مردم را ملاک قضاوت قرار دهیم،اتریش هنوز در عصر اعتقاد زیست می کند.من هرچند پسر بچه ای بیش نبودم،این موضوع و لذتی را که از آن می بردم خوب به یاد می آورم.آری،اتریش فرسنگ ها دور از جهان و جهانیان در خواب غفلت فرو رفته بود و دهکده ما نیز چون در قلب اتریش قرار داشت،درست در قلب آن خواب به سر می برد.این دهکده در جای پرت و خلوتی بود که هیچ خبری از دنیا و مافیها سکوت تپه ها و جنگلهای اطراف آن را به هم نمی زد،با رضایت خاطر و خرسندی تمام در صلح و صفای محض مشغول چرت زدن بود،رودخانه آرامی از جلوی آن می گذشت که سطح آن به نقوش ابرها و انعکاس شکل کشتی ها و قایق ها مزین بود،پشت آن سربالایی پر درختی بود که تا پای پرتگاه بلندی ادامه می یافت،بر فراز آن پرتگاه،قلعه بزرگی،چهره درهم کشیده بود که برج و باورهای طویل آن گویی زرهی از شاخ و برگ مو،به تن داشتند....
بریدۀ کتابهای مرتبط به بیگانه ای در دهکده
لیستهای مرتبط به بیگانه ای در دهکده
یادداشتها