بریدههای کتاب هانیه هانیه 4 روز پیش خانمی که شما باشید: مجموعه شعر حامد عسکری 3.6 3 صفحۀ 10 شاید تو بیایی و لبت شربت گیلاس پایان بدهد این تب و تاب این هذیان را.. 0 2 هانیه 1404/4/27 پنج زبان عشق گری دی. چپمن 4.5 10 صفحۀ 151 0 4 هانیه 1404/4/13 برادر من تویی داود امیریان 4.4 58 صفحۀ 210 0 14 هانیه 1404/4/13 خار و میخک یحیی السنوار 4.5 5 صفحۀ 532 0 12 هانیه 1404/3/25 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 31 صفحۀ 16 1 3 هانیه 1404/3/2 ضد فاضل نظری 4.2 66 صفحۀ 40 مگو شرط دوام دوستی دوری است باور کن همین یک اشتباه از آشنا بیگانه میسازد...! 1 15 هانیه 1404/2/29 ضد فاضل نظری 4.2 66 صفحۀ 22 نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست... مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست.... 0 13 هانیه 1404/2/29 به زمان بندی خدا اعتماد کنید آکیرا 2.8 0 صفحۀ 206 اگر قرار است به من برگردی، هر وقت خدا بخواهد برمیگردی... :) 0 14 هانیه 1404/2/24 به زمان بندی خدا اعتماد کنید آکیرا 2.8 0 صفحۀ 30 5 12 هانیه 1404/2/13 بیگانه آلبر کامو 4.0 292 صفحۀ 65 متوجه شدم آدمی که حتی فقط یک روز زندگی کرده باشد، میتواند صدسال را راحت در زندان بگذراند ! آنقدر یاد و خاطره خواهد داشت که حوصلهاش سر نرود ...! 0 4 هانیه 1404/2/3 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 234 صفحۀ 211 میدانید آتشی که زیر خاکستر میماند چه دوام و ثباتی دارد؟ عشقِ پنهانی، عشقی که انسان جرئت نمیکند هرگز با هیچکس درباره آن گفتگو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید ـ از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمیکند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را میخورد و میسوزاند و آخرش مانند نقره گداخته شفاف و صیقلی میشود. 0 3 هانیه 1404/1/29 بوف کور صادق هدایت 3.7 228 صفحۀ 100 آیا همیشه دو نفر عاشق همین احساس را نمیکنند که سابقاً یکدیگر را دیده بودند، که رابطه مرموزی بین آنها وجود داشته است؟ درین دنیای پست يا عشق او را میخواستم يا عشق هيچکس آیا ممکن بود کس دیگری در من تأثير بكند؟ 0 3 هانیه 1404/1/23 بوف کور صادق هدایت 3.7 228 صفحۀ 9 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. 0 14 هانیه 1404/1/22 مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران مسعود امیرخانی 4.5 161 صفحۀ 178 0 8 هانیه 1403/12/4 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 278 صفحۀ 126 پسرک پرسید:« نصیحت دیگهای هم داری؟!» اسب گفت:« اینکه بقیه چطور باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزش تو باشه.» 1 15 هانیه 1403/12/4 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 278 صفحۀ 104 موش کور گفت: « بزرگترین توهم اینه که فکر کنیم زندگی باید بی نقص باشه.» 0 12 هانیه 1403/12/3 پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 145 صفحۀ 7 اژدهای کوچک گفت:« الان اصلا وقت ندارم گلها را ببینم.» پاندای بزرگ گفت:« درست به همین خاطر باید اونها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن... :) 2 10 هانیه 1403/11/25 سلوک محمود دولت آبادی 3.6 23 صفحۀ 80 نیلوفر نگفت که چنان حسی را فقط اوست که درک میکند؛ چون تا آن روز نتوانسته بود این باور را در ذهن دیگری، از جمله خواهرش، جا بیندازد که دو انسان میتوانند و این قابلیت را دارند که روحشان چنان در هم بیامیزد که در بسیاری لحظات یکی بشوند.... 0 5 هانیه 1403/11/19 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 143 صفحۀ 33 ارمیا باز هم روی سجاده نشسته بود و گریه می کرد. زار میزد. روزهای اول برای مصطفا گریه میکرد. اما هر چه میگذشت خود را برای گریه مستحق تر میدید. 0 28 هانیه 1403/11/14 سلوک محمود دولت آبادی 3.6 23 صفحۀ 28 عشق را از عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید در بُن درخت، اول بیخ در زمین سخت کند، پس سر برآورد و خود را در درخت میپیچد و همچنان میرود تا جمله درخت را فرا گیرد، وچنانش در شکنجه کند که نم در درخت نماند، و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت میرسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود.. 0 13
بریدههای کتاب هانیه هانیه 4 روز پیش خانمی که شما باشید: مجموعه شعر حامد عسکری 3.6 3 صفحۀ 10 شاید تو بیایی و لبت شربت گیلاس پایان بدهد این تب و تاب این هذیان را.. 0 2 هانیه 1404/4/27 پنج زبان عشق گری دی. چپمن 4.5 10 صفحۀ 151 0 4 هانیه 1404/4/13 برادر من تویی داود امیریان 4.4 58 صفحۀ 210 0 14 هانیه 1404/4/13 خار و میخک یحیی السنوار 4.5 5 صفحۀ 532 0 12 هانیه 1404/3/25 ۳۶۵ روز بدون تو آخیرا 3.4 31 صفحۀ 16 1 3 هانیه 1404/3/2 ضد فاضل نظری 4.2 66 صفحۀ 40 مگو شرط دوام دوستی دوری است باور کن همین یک اشتباه از آشنا بیگانه میسازد...! 1 15 هانیه 1404/2/29 ضد فاضل نظری 4.2 66 صفحۀ 22 نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست... مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست.... 0 13 هانیه 1404/2/29 به زمان بندی خدا اعتماد کنید آکیرا 2.8 0 صفحۀ 206 اگر قرار است به من برگردی، هر وقت خدا بخواهد برمیگردی... :) 0 14 هانیه 1404/2/24 به زمان بندی خدا اعتماد کنید آکیرا 2.8 0 صفحۀ 30 5 12 هانیه 1404/2/13 بیگانه آلبر کامو 4.0 292 صفحۀ 65 متوجه شدم آدمی که حتی فقط یک روز زندگی کرده باشد، میتواند صدسال را راحت در زندان بگذراند ! آنقدر یاد و خاطره خواهد داشت که حوصلهاش سر نرود ...! 0 4 هانیه 1404/2/3 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 234 صفحۀ 211 میدانید آتشی که زیر خاکستر میماند چه دوام و ثباتی دارد؟ عشقِ پنهانی، عشقی که انسان جرئت نمیکند هرگز با هیچکس درباره آن گفتگو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید ـ از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمیکند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را میخورد و میسوزاند و آخرش مانند نقره گداخته شفاف و صیقلی میشود. 0 3 هانیه 1404/1/29 بوف کور صادق هدایت 3.7 228 صفحۀ 100 آیا همیشه دو نفر عاشق همین احساس را نمیکنند که سابقاً یکدیگر را دیده بودند، که رابطه مرموزی بین آنها وجود داشته است؟ درین دنیای پست يا عشق او را میخواستم يا عشق هيچکس آیا ممکن بود کس دیگری در من تأثير بكند؟ 0 3 هانیه 1404/1/23 بوف کور صادق هدایت 3.7 228 صفحۀ 9 در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. 0 14 هانیه 1404/1/22 مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران مسعود امیرخانی 4.5 161 صفحۀ 178 0 8 هانیه 1403/12/4 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 278 صفحۀ 126 پسرک پرسید:« نصیحت دیگهای هم داری؟!» اسب گفت:« اینکه بقیه چطور باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزش تو باشه.» 1 15 هانیه 1403/12/4 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 278 صفحۀ 104 موش کور گفت: « بزرگترین توهم اینه که فکر کنیم زندگی باید بی نقص باشه.» 0 12 هانیه 1403/12/3 پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 145 صفحۀ 7 اژدهای کوچک گفت:« الان اصلا وقت ندارم گلها را ببینم.» پاندای بزرگ گفت:« درست به همین خاطر باید اونها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن... :) 2 10 هانیه 1403/11/25 سلوک محمود دولت آبادی 3.6 23 صفحۀ 80 نیلوفر نگفت که چنان حسی را فقط اوست که درک میکند؛ چون تا آن روز نتوانسته بود این باور را در ذهن دیگری، از جمله خواهرش، جا بیندازد که دو انسان میتوانند و این قابلیت را دارند که روحشان چنان در هم بیامیزد که در بسیاری لحظات یکی بشوند.... 0 5 هانیه 1403/11/19 ارمیا رضا امیرخانی 3.8 143 صفحۀ 33 ارمیا باز هم روی سجاده نشسته بود و گریه می کرد. زار میزد. روزهای اول برای مصطفا گریه میکرد. اما هر چه میگذشت خود را برای گریه مستحق تر میدید. 0 28 هانیه 1403/11/14 سلوک محمود دولت آبادی 3.6 23 صفحۀ 28 عشق را از عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید در بُن درخت، اول بیخ در زمین سخت کند، پس سر برآورد و خود را در درخت میپیچد و همچنان میرود تا جمله درخت را فرا گیرد، وچنانش در شکنجه کند که نم در درخت نماند، و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت میرسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود.. 0 13