بریده‌ای از کتاب ارمیا اثر رضا امیرخانی

هانیه

هانیه

1403/11/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

ارمیا باز هم روی سجاده نشسته بود و گریه می کرد. زار می‌زد. روزهای اول برای مصطفا گریه می‌کرد. اما هر چه می‌گذشت خود را برای گریه مستحق تر می‌دید.

ارمیا باز هم روی سجاده نشسته بود و گریه می کرد. زار می‌زد. روزهای اول برای مصطفا گریه می‌کرد. اما هر چه می‌گذشت خود را برای گریه مستحق تر می‌دید.

134

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.