سلوک
در حال خواندن
5
خواندهام
104
خواهم خواند
62
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب میباشد.
اما... دوستان عزیز، با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگی بخش می آید، در جاری شدنش از جان و دست نویسنده، بسی که جان فرسا و هلاکت بار است. دست کم در تجربه شخصی می توانم بگویم آن چه مرا از پای درمی آورد، ناممکن بودن نوشتن است. وقتی به ناچار شروع می کنم به نوشتن، چنان است که گویی به دوزخی وارد می شوم، شاید به امید آن که بهشت واری برآورم. اما غالبا درون دهلیزهای آن درمی مانم. و چون سرانجام از آن دهلیزها می گذرم با صرف سال های عمر، از پس چندی که برمی گردم و به حاصل کارم می نگرم ـ حقیقت این است که غالبا احساسی ناخوشایند دارم. پس گاهی به صرافت می افتم که دورش بریزم یا که بسوزانمش. اما عمری که در پای آن ریخته ام چه می شود؟ بنابراین با بی رحمی به جراحی و تراشیدن و ساییدن همان چه می پردازم که در لحظات نوشتن شوقی جان سوز به آن همه داشته ام. و این جرح و تعدیل بیشتر نابودم می کند. نمونه اش همین کاری که در دست دارم که در مسیر تراش و سایش ها از بیش از هفت نام گذر کرد تا سرانجام در سلوک قرار بیافت.
بریدۀ کتابهای مرتبط به سلوک
لیستهای مرتبط به سلوک
پستهای مرتبط به سلوک
یادداشتهای مرتبط به سلوک