بریده‌ کتاب‌های فروغ شفیعی کیا

و در حقیقت علی همچون قوانین فطرت است که جاودانه می‌مانند.

مسیحی دوان دوان آمد به مسجدالنبی. گفتند از مسجد بیرون برو این‌جا جای مسلمانان است. گفت:دیشب خواب دیدم پیامبر شما را و مسیح را. مسیح گفت مسلمان شو، شدم. حالا آمده‌ام خدمت نزدیک‌ترین شما به پیامبرتان تا مسلمان شوم. همه حسین را نشان دادند. مرد خوابش را برای حسین گفت. حسین پسرش علی را صدا زد. مرد علی را که دید گفت:خودش است. پیامبر است. خودش را انداخت روی پای علی و گفت:سلام رسول خدا!

اسلام خلاصه می شه تو علی‌(ع)... و علی‌(ع) حل می شه تو خدا.

نالهٔ وا أخای زنی تنها در غروب عاشورا، طنین جانسوزِ "یا فضّةُ! خذینی" است که از مدینه تا کربلا، گام به گام آمده و از حنجر فاطمی به حنجر زینبی به ارث رسیده است.

با افراد زیادی ملاقات کرده ایم و بار ها فرصت داشته ایم تلاش کنیم روابطمان به ثمر بنشیند. دردسر های تمام ناشدنی‌مان به این معنا نیست که باید آدم های بیشتری را امتحان کنیم؛ این دردسر ها نشان از آن دارند آنچه در عشق آرزویش را داریم و خيالش را در سر می پروریم کاملا متضاد آن چیزی است که دیگران توان عرضه کردنش به ما را دارند.

امام رضا (ع) همه جا هست. از دور هم می شود محضر آقا سلام داد. آقا زائر زیاد دارد، نوکر کم دارد. من می روم نوکری حضرت را بکنم.

"ممکن" همیشه فقیر و محتاج است و هر چه دارد از آن خداست. هر خیر و نیکی و هر کار خوبی که انجام می دهد از جانب خداست

خداوندا ما را با هدیهٔ خود، از هدایای مردمان بی نیاز کن و با پیوند خود، ما را از وحشت بریدن خلق رهایی ده تا با بذل و بخشش تو به هیچکس طمع نبندیم و با عنایت تو از هیچکس نهراسیم.