بریدههای کتاب آیلار آیلار 3 روز پیش بریت ماری اینجا بود فردریک بکمن 4.2 71 صفحۀ 57 انتخاب بریت ماری این نبود که هیچ انتظاری از زندگی نداشته باشد، فقط یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که تاریخ انقضای آرزوهایش خیلی وقت پیش گذشته است. 0 0 آیلار 1404/5/17 یخبندان توماس برنهارت 4.4 2 صفحۀ 91 البته توجه نشان می دادند، اما به کفش هایم. نه به احساساتم. به غذایم، نه به افکارم. بعدتر، سیزده ساله که شدم، دیگر مراقب کفش ها و غذایم هم نبودند. 0 0 آیلار 1404/5/14 پاسخ منفی است فردریک بکمن 4.0 20 صفحۀ 57 مردم تا این حد دلشون میخواد یه چیزی باشن. حالا هرچی، فرقی نمیکنه، فقط خاص به نظر برسن. طوری که الان دیگه نینجاها هم دلشون نمیخواد در خفا زندگی کنن. این دیوونه ها فقط دارن تمام سعیشون رو میکنن تا چیزی رو پیدا کنن که به زندگی شون معنی بده، لوکاس. درست مثل ماها. اون ها هم فقط دارن تلاش میکنن شاد باشن. 0 0 آیلار 1404/5/10 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 163 صفحۀ 183 پدرم می گفت دیگر چه می خواهی؟ تا سال ها نمی دانستم چه می خواهم و وقتی که فهمیدم و خواستم گفت نه. 0 7 آیلار 1404/5/1 مرغ دریایی آنتون چخوف 3.9 18 صفحۀ 9 برای ما _برای ما هنرپیشگان و نویسندگان _ مسئله اساسی شهرت نیست، شکوه و جلال و آنچه من روزی در آرزویش بودم نیست. مسئله اساسی قدرت تحمل است، این است که بدانیم چگونه صلیب خود را بر دوش کشیم و ایمانمان را از دست ندهیم. من ایمان دارم و کمتر رنج میکشم و زمانی که به حرفه ام می اندیشم دیگر از زندگی ترسی ندارم. 0 0 آیلار 1404/4/30 رویاهای مدفون ربکا راس 4.5 9 صفحۀ 337 نمی دانستم شاید راه رفتن در این دژ، تنها و بی کس آن هم به مدت یک قرن قلب را سنگ تبدیل می کرد. سنگی سخت تر از جادوی کهن مازارین. 0 5 آیلار 1404/1/9 بند دیوان بهزاد قدیمی 4.0 9 صفحۀ 68 شاید نورهای صبح، نوزادانی هستند که در کودکی مرده باشند، آمده اند قدر زندگی به ما بگویند. 0 2 آیلار 1403/12/27 مارینا کارلوس روئیس ثافون 3.9 14 صفحۀ 220 اوسکار، من و تو شبیه هم هستیم. تنهاییم و محکوم به این که دوست بداریم و امید به نجات نداشته باشیم... 0 3 آیلار 1403/8/23 گورستان کتاب های فراموش شده؛ سایه ی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 86 صفحۀ 271 اما من احساس می کردم که خولین در گذشته ها زندگی می کنه و درمیان خاطراتش زندانی شده. خولین درون خودش زندگی می کرد، با کتاب هاش و درون اون ها. زندان راحتی که ساخته ی دست خودش بود و خودش هم تزیینش کرده بود. 0 19 آیلار 1403/7/13 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 38 صفحۀ 126 من و همسالانم جوانی نکرده پیر می شویم. گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد. گفت: سالهایی که از دستمان رفته چه کسی به ما پس می دهد؟ نگاهی به من انداخت و گفت: من یک زندگی بیشتر ندارم. 0 27 آیلار 1403/7/12 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.2 156 صفحۀ 159 غرق در خیال فرداییم وقتی فردایی در کار نیست غرق در اندیشه ی شکوه پیروزی وقتی به راستی آن را نمی خواهیم غرق در اندیشه ی روزی تازه ایم وقتی روز تازه همین امروز است از جنگ می گریزیم وقتی باید با آن بجنگیم. 0 1 آیلار 1403/7/12 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.2 156 صفحۀ 157 رهسپار جنگل شدم به این امید که اندیشمندانه زندگی کنم، میخواستم زندگی ام ژرف و معنادار باشد و تمام عصاره ی حیات را فرو برم! تا ریشه کن کنم هر آنچه را که زندگی بخش نیست و نمیخواهم که لحظه ی مرگ دریابم که زندگی نکرده ام. 0 3 آیلار 1403/7/6 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 57 صفحۀ 25 اگر میدانستم بعد از تمام آن درد ها تورا میتوانم داشته باشم، قطعا با اراده آهنین تری تحملشان میکردم. 0 2 آیلار 1403/6/15 کافه رویا هادی قدرت نما 3.0 0 صفحۀ 6 ماهکم، صبر من از فاصله ها لبریزست روح من بند تلنگر زدنی ناچیزست خون من مملو ژنهای جنون آمیزست نازنین،قهر نکن! می شکنم، پاییزست! 1 23 آیلار 1403/6/12 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 38 صفحۀ 24 _برای چه خودتان را گرفتار من کرده اید. +تصمیم گرفته ام خوبتان کنم. _من که مریض نیستم. +اما نمی خواهید زندگی کنید. 0 6 آیلار 1403/5/30 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.5 151 صفحۀ 107 از خاکستر خشمش موجودی جدید متولد شد، موجودی که خودش را از زغال و گرد سوخته ساخته بود. احساسی بین وحشت و تردید، بین آشفتگی و منطق. 0 3 آیلار 1403/5/30 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.5 151 صفحۀ 20 پدرش را به یاد نمی آورد. اما گاهی به یاد اوردن به خاطر خودت نیست، بعضی اوقات این کار را میکنی تا لبخندی بر لب فردی دیگر بنشانی. دروغ های این چنینی مجازند. 0 1 آیلار 1403/5/15 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 6 صفحۀ 37 دکتر ژرار اعتقاد داشت که هیچ نژاد و قوم و ملت و فردی را نمی توان آزاد تلقی کرد؛ هرچند که بندگی مراتب متفاوتی دارد؛ بعضی ها کمتر از دیگران در اسارت اند. 0 15 آیلار 1403/5/14 مردگان بی کفن و دفن ژان پل سارتر 3.6 12 صفحۀ 24 سال های سال چشم به راه من می مانند و به مرور ناراحتی خیالشان کم می شود تا اینکه به کلی در قلبشان بمیرم. بدون اینکه اصلا متوجه باشند. 0 9 آیلار 1403/5/13 قلعه حیوانات جورج اورول 4.3 392 صفحۀ 103 همه ی حیوانات باهم برابرند،اما برخی حیوانات برتر از دیگران هستند 0 32
بریدههای کتاب آیلار آیلار 3 روز پیش بریت ماری اینجا بود فردریک بکمن 4.2 71 صفحۀ 57 انتخاب بریت ماری این نبود که هیچ انتظاری از زندگی نداشته باشد، فقط یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که تاریخ انقضای آرزوهایش خیلی وقت پیش گذشته است. 0 0 آیلار 1404/5/17 یخبندان توماس برنهارت 4.4 2 صفحۀ 91 البته توجه نشان می دادند، اما به کفش هایم. نه به احساساتم. به غذایم، نه به افکارم. بعدتر، سیزده ساله که شدم، دیگر مراقب کفش ها و غذایم هم نبودند. 0 0 آیلار 1404/5/14 پاسخ منفی است فردریک بکمن 4.0 20 صفحۀ 57 مردم تا این حد دلشون میخواد یه چیزی باشن. حالا هرچی، فرقی نمیکنه، فقط خاص به نظر برسن. طوری که الان دیگه نینجاها هم دلشون نمیخواد در خفا زندگی کنن. این دیوونه ها فقط دارن تمام سعیشون رو میکنن تا چیزی رو پیدا کنن که به زندگی شون معنی بده، لوکاس. درست مثل ماها. اون ها هم فقط دارن تلاش میکنن شاد باشن. 0 0 آیلار 1404/5/10 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 163 صفحۀ 183 پدرم می گفت دیگر چه می خواهی؟ تا سال ها نمی دانستم چه می خواهم و وقتی که فهمیدم و خواستم گفت نه. 0 7 آیلار 1404/5/1 مرغ دریایی آنتون چخوف 3.9 18 صفحۀ 9 برای ما _برای ما هنرپیشگان و نویسندگان _ مسئله اساسی شهرت نیست، شکوه و جلال و آنچه من روزی در آرزویش بودم نیست. مسئله اساسی قدرت تحمل است، این است که بدانیم چگونه صلیب خود را بر دوش کشیم و ایمانمان را از دست ندهیم. من ایمان دارم و کمتر رنج میکشم و زمانی که به حرفه ام می اندیشم دیگر از زندگی ترسی ندارم. 0 0 آیلار 1404/4/30 رویاهای مدفون ربکا راس 4.5 9 صفحۀ 337 نمی دانستم شاید راه رفتن در این دژ، تنها و بی کس آن هم به مدت یک قرن قلب را سنگ تبدیل می کرد. سنگی سخت تر از جادوی کهن مازارین. 0 5 آیلار 1404/1/9 بند دیوان بهزاد قدیمی 4.0 9 صفحۀ 68 شاید نورهای صبح، نوزادانی هستند که در کودکی مرده باشند، آمده اند قدر زندگی به ما بگویند. 0 2 آیلار 1403/12/27 مارینا کارلوس روئیس ثافون 3.9 14 صفحۀ 220 اوسکار، من و تو شبیه هم هستیم. تنهاییم و محکوم به این که دوست بداریم و امید به نجات نداشته باشیم... 0 3 آیلار 1403/8/23 گورستان کتاب های فراموش شده؛ سایه ی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 86 صفحۀ 271 اما من احساس می کردم که خولین در گذشته ها زندگی می کنه و درمیان خاطراتش زندانی شده. خولین درون خودش زندگی می کرد، با کتاب هاش و درون اون ها. زندان راحتی که ساخته ی دست خودش بود و خودش هم تزیینش کرده بود. 0 19 آیلار 1403/7/13 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 38 صفحۀ 126 من و همسالانم جوانی نکرده پیر می شویم. گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد. گفت: سالهایی که از دستمان رفته چه کسی به ما پس می دهد؟ نگاهی به من انداخت و گفت: من یک زندگی بیشتر ندارم. 0 27 آیلار 1403/7/12 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.2 156 صفحۀ 159 غرق در خیال فرداییم وقتی فردایی در کار نیست غرق در اندیشه ی شکوه پیروزی وقتی به راستی آن را نمی خواهیم غرق در اندیشه ی روزی تازه ایم وقتی روز تازه همین امروز است از جنگ می گریزیم وقتی باید با آن بجنگیم. 0 1 آیلار 1403/7/12 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.2 156 صفحۀ 157 رهسپار جنگل شدم به این امید که اندیشمندانه زندگی کنم، میخواستم زندگی ام ژرف و معنادار باشد و تمام عصاره ی حیات را فرو برم! تا ریشه کن کنم هر آنچه را که زندگی بخش نیست و نمیخواهم که لحظه ی مرگ دریابم که زندگی نکرده ام. 0 3 آیلار 1403/7/6 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 57 صفحۀ 25 اگر میدانستم بعد از تمام آن درد ها تورا میتوانم داشته باشم، قطعا با اراده آهنین تری تحملشان میکردم. 0 2 آیلار 1403/6/15 کافه رویا هادی قدرت نما 3.0 0 صفحۀ 6 ماهکم، صبر من از فاصله ها لبریزست روح من بند تلنگر زدنی ناچیزست خون من مملو ژنهای جنون آمیزست نازنین،قهر نکن! می شکنم، پاییزست! 1 23 آیلار 1403/6/12 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 38 صفحۀ 24 _برای چه خودتان را گرفتار من کرده اید. +تصمیم گرفته ام خوبتان کنم. _من که مریض نیستم. +اما نمی خواهید زندگی کنید. 0 6 آیلار 1403/5/30 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.5 151 صفحۀ 107 از خاکستر خشمش موجودی جدید متولد شد، موجودی که خودش را از زغال و گرد سوخته ساخته بود. احساسی بین وحشت و تردید، بین آشفتگی و منطق. 0 3 آیلار 1403/5/30 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.5 151 صفحۀ 20 پدرش را به یاد نمی آورد. اما گاهی به یاد اوردن به خاطر خودت نیست، بعضی اوقات این کار را میکنی تا لبخندی بر لب فردی دیگر بنشانی. دروغ های این چنینی مجازند. 0 1 آیلار 1403/5/15 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 6 صفحۀ 37 دکتر ژرار اعتقاد داشت که هیچ نژاد و قوم و ملت و فردی را نمی توان آزاد تلقی کرد؛ هرچند که بندگی مراتب متفاوتی دارد؛ بعضی ها کمتر از دیگران در اسارت اند. 0 15 آیلار 1403/5/14 مردگان بی کفن و دفن ژان پل سارتر 3.6 12 صفحۀ 24 سال های سال چشم به راه من می مانند و به مرور ناراحتی خیالشان کم می شود تا اینکه به کلی در قلبشان بمیرم. بدون اینکه اصلا متوجه باشند. 0 9 آیلار 1403/5/13 قلعه حیوانات جورج اورول 4.3 392 صفحۀ 103 همه ی حیوانات باهم برابرند،اما برخی حیوانات برتر از دیگران هستند 0 32