بریده‌ کتاب‌های روانشناس آدمخوار (سهند)

مرده ها نمی توانند حرف بزند و زنده ها ترجیح می دهند فراموش کنند... ترس قوی تر از حقیقت است.

در تحقیقاتی که در آن از اف.ام.آر.آی استفاده می شود نشان داده می‌شود که هنگام رد شدن و درد فیزیکی واقعی ، یک قسمت مغز فعال می‌شود.

مرگ بزرگترین اعتراضم علیه دنیایی از اشک و خون است...

دست کم فقط قدرت متنفر بودن برایم باقی مانده. این بهتر از آن است که آدم هیچ احساسی نداشته باشد.

نمی دانستم معنی درد کشیدن خوب شدن است .

در اندرون من خلأ وحشتناکی هست ، نوعی لاقیدی که آزارم می‌دهد

کسانی هستند که وجودشان وجود این دنیا را توجیه می‌کند ، که به صرف وجودشان به زندگی کمک می‌کنند._ بله و آن ها هم می‌میرند.

آدم نمی‌تواند انتخاب کند که به او آسیب رسانده بشود یا نه ، ولی تا حدودی می‌تواند این انتخاب را بکند که چه کسی این آسیب را به او بزند.

اگر کنار شمشیر زندگی کنی ، با شمشیر خواهی مرد.

سال نو از راه می رسد و آن قدر فرقی با سال پیش برایت ندارد ، مگر اینکه فروشنده تقویم باشی.

قلب تو هیچوقت نمی شکنه ، چون تو بچه طلاقی . قرار نیست بزرگ که شدی خیلی آدم رمانتیکی بشی ، چون بچه های طلاق به عشق جاودانه اعتقادی ندارند.

هنگفت ترین ترکیب سه واژه ای کوچک که می توان به کسی- هرکسی که باشد - گفت : « تقصیر تو نبود.»

ندونستن نقطه خوبی برای شروعه.

گاه کنار آمدن با تشویش هایت آسان تر می شود اگر بدانی دیگران هم چندان خوشبخت نیستند.

حتی خوشبخت ترینم آدم ها همیشه خوشبخت نیستند ، و تو این را خوب می دانی.

همه آن ها که کسی را دوست دارند شب های وحشی بی خوابی را تجربه کرده اند.

وانمود کنیم پدر و مادر خوبی هستیم ، حال آنکه تنها کاری که برای بچه هایمان می‌کنیم این است که خوراک و پوشاکشان را فراهم کنیم.

خانواده و خون با هم یکی نیستند .

در مقابل باور ، بحث منطقی غیرممکن است.