شهربازی

شهربازی

شهربازی

استیون کینگ و 1 نفر دیگر
3.7
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

6

شابک
9786222331702
تعداد صفحات
282
تاریخ انتشار
1391/10/12

توضیحات

        کتاب «شهربازی» رمانی نوشته ی «استیون کینگ» است که نخستین بار در سال 2013 به چاپ رسید. «دون جونز» که به زودی سال ارشد خود را در دانشگاه آغاز خواهد کرد، تصمیم می گیرد تابستان را در یک شهربازی قدیمی در ساحل «کارولینای شمالی» مشغول به کار شود. اتمسفر جذاب و شعار شهربازی—«ما لذت می فروشیم»--خیلی زود او را به این محیط علاقه مند می کند. همه چیز خوب پیش می رود و تنها موضوع ناراحت کننده برای «دون»، بی علاقگی دختر مورد علاقه ی اش است که در «بوستون» مانده است. اما با گذشت هفته ها، «دون» به نیمه ی تاریک شهربازی کشیده می شود و مدارک و شواهدی را می یابد مبنی بر این که روح فردی قربانی در یک پرونده ی قتل حل نشده، هنوز در تونل های تاریک «خانه ی وحشت» در شهربازی مشغول پرسه زدن است.
      

لیست‌های مرتبط به شهربازی

یادداشت‌ها

•دوین پسری
          •دوین پسری که به تازگی قلبش شکسته، تصمیم میگیره تابستون خود را با کار کردن در یک شهربازی بگذرونه، شهربازی که در تونل وحشتش یک روح واقعی به انتظار نشسته.

•شهربازی دومین کتابی بود که از شاهزاده ژانر وحشت خوندم، کتابی که شدیدا برام لذت بخش بود، همانند داستان های ترسناکی که بچگی برای هم تعریف می‌کردیم.

•به عنوان یک کتاب در ژانر دلهره آور نباید انتظار مضامین عمیق رو داشته باشیم اما گاهی شاهد دیالوگ  هایی خواهیم بود که به خوبی می‌تونه احساس هم ذات پنداری را درونتان به کار بندازه.

• انتظار رُمنس خاصی را در کتاب نداشته باشید، هرچند که گاهی لحظاتی هست اما مگر عشق برای یک تقریباً نوجوان چیزی جز هورمون ها و تنش های جنسی می‌تونه باشه؟
اما از طرفی دیگر کتاب به صورت پنهانی به موضوع مهمی یعنی تنهایی می‌پردازده ، به التماس روح برای برقراری ارتباط با اجتماع حتی با وجود غرور جوانی که پافشاری می‌کنه تنهایی بهتره.

•سرعت روایت داستان متوسط رو به بالا هست و جزئیات و پرداختن به فضای شهربازی اون رو قابل لمس میکنه و گشت و گذار در دل داستان رو تبدیل به روندی لذت بخش می‌کنه که حتی با گوش دادن آهنگ هایی که در داستان بهش اشاره شده این روند کامل تر هم میشه.

•یکی از ویژگی های داستان که بلافاصله پس از اتمام تو ذهنم نقش بسته بود، این بود که با وجود فضای ماوراءالطبیعی که در بخشی از داستان موج میزد حتی لحظه ای کتاب از  روند واقعیش دور نمیشد، به گونه ای که اگه از دل داستان فاصله میگرفتی تعجب می‌کردی واقعا روح ها وجود ندارن، چه استادانه!

•و در آخر ، عجب ترجمه ای! همون‌طور که خانوم چفلکی در مقدمه کتاب گفت ، این کتاب صرفا به زبان انگلیسی نوشته نشده، بلکه به زبان کارناوالی نوشته شده، زبانی که با کلمات خود ساخته ی خود کینگ در هم آمیخته شده و برگردانی به زبان فارسی نداره،با این وجود برگردان ها و ترجمه خانوم چفلکی واقعا فوق العاده بوده و لایق خسته نباشیده.
        

8