یادداشت سبا بخشوری
14 ساعت پیش
تکه هایی از متن کتاب : وقتی بیست سالت باشد، فکر میکنی زندگی یک جادهٔ صاف و دقیق است که از روی نقشهٔ تو جلو میرود. وقتی بیست و پنج سالت میشود با خودت میگویی نکند نقشه را برعکس گرفتهام. تا چهل سالگی طول میکشد تا بفهمی واقعاً نقشه را برعکس گرفته بودی. از من که شصت سالهام بشنوید، وقتی شصت سالتان بشود، کاملاً گم شدهاید. . . «نمیدونم چرا مردم با استفاده از مذهب میخوان به هم صدمه بزنن. دنیا همینجوری هم پر از درد و رنجه. قرار بود مذهب انسان رو به آرامش برسونه.» . . دخترها و پسرهای جوون بزرگ میشن اما زنها و مردهای بزرگ فقط پیرتر میشن و هر چقدر که بگذره، فکر میکنن بیشتر حق با خودشونه. اگه سواد داشته باشن که دیگه بدتر!»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.