بریدههای کتاب غزل خامسی غزل خامسی 2 روز پیش یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 153 برای زنها حیات دوباره، و نجات از هر نوع تباهی و همه گونه بازسازی اخلاقی در عشق نهفتهاست و در هیچ چیز دیگری نمود نخواهد داشت. 1 33 غزل خامسی 6 روز پیش یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حال خوب نباشد، شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد. شاید رنج بردن به همان اندازهی حال خوب برایش سود داشته باشد. 0 5 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 140 بعضی چیزها به نحوی حیرتآور بی تغییر می مانند. 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 137 کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟ 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 124 فقرا نمیخواهند شما هم مثل آنها بدبخت باشید، آنها دنبال یک فرصت برای زندگی درستاند، قدرتی برای تصمیمگیری دربارهی زندگیشان. از شما می خواهند به حذف شرایطی که این فلاکت را رقم می زند کمک کنید. 0 1 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 108 من عاشق نیویورکم، گرچه آنطور که باید و شاید مال من نیست، آن طور که یک درخت یا یک خیابان یا یک خانه میتواند به آدم تعلق داشته باشد، یک چیزی، حالا هرچی، که به من تعلق دارد، چون من به آن تعلق دارم. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 131 معیار خوبی و بدی آدمها برای من این است که با من چطور رفتار کردهاند. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 140 خیلی میترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمیفهمی مال تو بوده. 0 3 غزل خامسی 1404/3/20 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 632 هرجا که هستید بیرون بیایید. جاپاهای عمیق بجا بگذارید، زیرا می توانید. همان زن صبور و شجاع قصه"خرس ماه هلالی" باشید که یاد میگیرد ورای توهم را ببیند. مثل دخترک کبریت فروش ذهنتان را با سوزاندن کبریتها و به خواب و خیال فرو رفتن منحرف نکنید. بایستید، مقاومت کنید، تا موقعی که مثل جوجه اردک زشت کسانی را که به آنها تعلق دارید پیدا کنید. رودخانه خلاق را پاک کنید تا زن گریان بتواند آنچه را متعلق به اوست بیابد. مثل دختر بی دست بگذارید قلب صبورتان در سرتاسر جنگل هدایت تان کند.مثل ماده گرگ،استخوان چیزهای گرانبهای گمشده را جمع کنید و به زندگی فرا بخوانید. تا آنجا که میتوانید دیگران را ببخشید، کمی فراموش کنید، و زیاد خلق کنید. آنچه امروز انجام می دهید، در آینده روی اعقاب سلاله مادریتان اثر می گذارد. دخترانِ دخترانِ دختران شما احتمالا شما را به یاد می آورند، و از همه مهمتر، رد پای شما را دنبال می کنند. 0 2 غزل خامسی 1404/3/20 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 631 بیایید به خاطر داشته باشیم که بهترین نمیتواند و نباید مخفی شود. مراقبه، آموزش، تمام تجزیه و تحلیل رویاها، تمام معرفت پهنهی سبز خدا هیچ ارزشی ندارد اگر کسی همه آن را برای خودش یا چند نفر برگزیده خودش نگه دارد. 0 2 غزل خامسی 1404/3/15 ریمل آریل دورفمن 3.6 6 صفحۀ 94 گفت: لبخند، فقط همین. همهی آدمها کسی رو که لبخند میزنه یادشون میمونه. من متوجه شدهم، اگه ناراحت نمیشی نظر بدم، که تو هیچ وقت لبخند نمیزنی. یا اشتباه می کنم؟ 0 5 غزل خامسی 1404/3/12 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 514 اشکها رودخانهای اند که شما را به جایی می برند. گریه کردن، دور قایقی که حامل زندگی روحی شماست رودخانهای خلق میکند. اشکها قایق شما را از کنار صخرهها بلند می کنند، از زمین خشک دور میکنند، و آن را به پایین رودخانه، به جایی نو، به جایی بهتر می رانند. 0 1 غزل خامسی 1404/3/11 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 526 اکثرا ما در همان جا، یا خیلی نزدیک به همان جایی که خودمان زخم خوردهایم، به دیگران زخم می زنیم. 0 6 غزل خامسی 1404/2/17 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 67 ناپلئون: ممکن است در نبرد شکست بخورید، اما هرگز یک دقیقه را هم بخاطر تنبلی از دست ندهید. 0 29 غزل خامسی 1404/2/17 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 61 لازم نیست همیشه شگفتانگیز باشی، اما همیشه باید حاضر باشی. مهم آمادگی برای ضربه بعدی است. 0 1 غزل خامسی 1404/2/16 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 216 تاج داشتن روی سر، سنگین است و موهای زیر آن خاکستری می شود. 0 0 غزل خامسی 1404/2/16 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 231 خوشبخت کسی است که میتواند به بهتر شدن دیگران کمک کند. نه فقط زمانی که در جمع آنهاست، بلکه حتی زمانیکه در افکارشان حضور دارد. 0 0 غزل خامسی 1403/12/22 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 426 صفحۀ 51 ناستنکا، هیچ می دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می دانید من مجبور بودم که سالگرد رویاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رویاپردازیهای بی معنی وهمگونه گذشته است، رویاهای احمقانهای که دیگر وجود ندارد، زیرا چیزی ندارم که جایگزین آنها کنم؛ آخر رویا را باید تجدید کرد. 0 13 غزل خامسی 1403/12/20 مرگ یزدگرد [مجلس شاه کشی] بهرام بیضایی 4.4 34 صفحۀ 59 زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمدهایم و بر نان گرسنهایم. 0 29 غزل خامسی 1403/12/11 شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 8 «مادری» تنها شیر دادن و عوض کردن کهنه بچه نیست. بسیاری از اندیشهها و رفتار اجتماعی از طریق مادر به طفل اعم از دختر و پسر منتقل می شود. عاجز و حقیر شمردن مادر، عجز و حقارت نسلها است... که زبونی زنان در جامعه، به ضعف و زبونی همه می انجامد... که جبر پذیری و خشونت پذیری زن به صورت اخلاق اجتماعی در می آید... که مادر بیگانه با آزادی و آزاد اندیشی از پرورش انسان آزادی خواه و آزاد اندیش ناتوان است. 0 3
بریدههای کتاب غزل خامسی غزل خامسی 2 روز پیش یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 153 برای زنها حیات دوباره، و نجات از هر نوع تباهی و همه گونه بازسازی اخلاقی در عشق نهفتهاست و در هیچ چیز دیگری نمود نخواهد داشت. 1 33 غزل خامسی 6 روز پیش یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 66 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حال خوب نباشد، شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد. شاید رنج بردن به همان اندازهی حال خوب برایش سود داشته باشد. 0 5 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 140 بعضی چیزها به نحوی حیرتآور بی تغییر می مانند. 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 137 کتابخانهام! چندینبار، در این سالهای آوارگی، رویای روزی را در سر پرورانده بودم که اولین کتاب کتابخانهی از دست رفتهام را به دست میگیرم، آن را برمیگردانم سرجایش روی قفسه، برمیگردم و سراغ کتابی دیگر میروم؛ کتابی که در تمام این سالها لمس نشده. لایش را باز میکنم، چند خطی میخوانم، انگشتم را روی ورقهایش می لغزانم و بندهایی را میخوانم که روزی خودِ جوانم خوانده بود و بعد طوری سر بلند می کنم که انگار از خوابی آشفته پریدهام و سراغ کتابی دیگر می روم که در انتظار کشف دوباره است. چندین بار چنین آیندهای را فراخواندهام؟ 0 7 غزل خامسی 1404/3/27 نشخوار رویاها؛ خاطرات یک تبعیدی سرکش آریل دورفمن 5.0 0 صفحۀ 124 فقرا نمیخواهند شما هم مثل آنها بدبخت باشید، آنها دنبال یک فرصت برای زندگی درستاند، قدرتی برای تصمیمگیری دربارهی زندگیشان. از شما می خواهند به حذف شرایطی که این فلاکت را رقم می زند کمک کنید. 0 1 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 108 من عاشق نیویورکم، گرچه آنطور که باید و شاید مال من نیست، آن طور که یک درخت یا یک خیابان یا یک خانه میتواند به آدم تعلق داشته باشد، یک چیزی، حالا هرچی، که به من تعلق دارد، چون من به آن تعلق دارم. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 131 معیار خوبی و بدی آدمها برای من این است که با من چطور رفتار کردهاند. 0 2 غزل خامسی 1404/3/27 صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی 3.3 33 صفحۀ 140 خیلی میترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمیفهمی مال تو بوده. 0 3 غزل خامسی 1404/3/20 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 632 هرجا که هستید بیرون بیایید. جاپاهای عمیق بجا بگذارید، زیرا می توانید. همان زن صبور و شجاع قصه"خرس ماه هلالی" باشید که یاد میگیرد ورای توهم را ببیند. مثل دخترک کبریت فروش ذهنتان را با سوزاندن کبریتها و به خواب و خیال فرو رفتن منحرف نکنید. بایستید، مقاومت کنید، تا موقعی که مثل جوجه اردک زشت کسانی را که به آنها تعلق دارید پیدا کنید. رودخانه خلاق را پاک کنید تا زن گریان بتواند آنچه را متعلق به اوست بیابد. مثل دختر بی دست بگذارید قلب صبورتان در سرتاسر جنگل هدایت تان کند.مثل ماده گرگ،استخوان چیزهای گرانبهای گمشده را جمع کنید و به زندگی فرا بخوانید. تا آنجا که میتوانید دیگران را ببخشید، کمی فراموش کنید، و زیاد خلق کنید. آنچه امروز انجام می دهید، در آینده روی اعقاب سلاله مادریتان اثر می گذارد. دخترانِ دخترانِ دختران شما احتمالا شما را به یاد می آورند، و از همه مهمتر، رد پای شما را دنبال می کنند. 0 2 غزل خامسی 1404/3/20 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 631 بیایید به خاطر داشته باشیم که بهترین نمیتواند و نباید مخفی شود. مراقبه، آموزش، تمام تجزیه و تحلیل رویاها، تمام معرفت پهنهی سبز خدا هیچ ارزشی ندارد اگر کسی همه آن را برای خودش یا چند نفر برگزیده خودش نگه دارد. 0 2 غزل خامسی 1404/3/15 ریمل آریل دورفمن 3.6 6 صفحۀ 94 گفت: لبخند، فقط همین. همهی آدمها کسی رو که لبخند میزنه یادشون میمونه. من متوجه شدهم، اگه ناراحت نمیشی نظر بدم، که تو هیچ وقت لبخند نمیزنی. یا اشتباه می کنم؟ 0 5 غزل خامسی 1404/3/12 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 514 اشکها رودخانهای اند که شما را به جایی می برند. گریه کردن، دور قایقی که حامل زندگی روحی شماست رودخانهای خلق میکند. اشکها قایق شما را از کنار صخرهها بلند می کنند، از زمین خشک دور میکنند، و آن را به پایین رودخانه، به جایی نو، به جایی بهتر می رانند. 0 1 غزل خامسی 1404/3/11 زنانی که با گرگها می دوند: افسانه ها و قصه هایی درباره کهن الگوی زن وحشی کلاریساپینکولا استیس 4.8 1 صفحۀ 526 اکثرا ما در همان جا، یا خیلی نزدیک به همان جایی که خودمان زخم خوردهایم، به دیگران زخم می زنیم. 0 6 غزل خامسی 1404/2/17 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 67 ناپلئون: ممکن است در نبرد شکست بخورید، اما هرگز یک دقیقه را هم بخاطر تنبلی از دست ندهید. 0 29 غزل خامسی 1404/2/17 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 61 لازم نیست همیشه شگفتانگیز باشی، اما همیشه باید حاضر باشی. مهم آمادگی برای ضربه بعدی است. 0 1 غزل خامسی 1404/2/16 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 216 تاج داشتن روی سر، سنگین است و موهای زیر آن خاکستری می شود. 0 0 غزل خامسی 1404/2/16 سرنوشت ساز رایان هالیدی 3.3 1 صفحۀ 231 خوشبخت کسی است که میتواند به بهتر شدن دیگران کمک کند. نه فقط زمانی که در جمع آنهاست، بلکه حتی زمانیکه در افکارشان حضور دارد. 0 0 غزل خامسی 1403/12/22 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 426 صفحۀ 51 ناستنکا، هیچ می دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می دانید من مجبور بودم که سالگرد رویاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رویاپردازیهای بی معنی وهمگونه گذشته است، رویاهای احمقانهای که دیگر وجود ندارد، زیرا چیزی ندارم که جایگزین آنها کنم؛ آخر رویا را باید تجدید کرد. 0 13 غزل خامسی 1403/12/20 مرگ یزدگرد [مجلس شاه کشی] بهرام بیضایی 4.4 34 صفحۀ 59 زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمدهایم و بر نان گرسنهایم. 0 29 غزل خامسی 1403/12/11 شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش تاریخ و تاریخ مهرانگیز کار 4.0 0 صفحۀ 8 «مادری» تنها شیر دادن و عوض کردن کهنه بچه نیست. بسیاری از اندیشهها و رفتار اجتماعی از طریق مادر به طفل اعم از دختر و پسر منتقل می شود. عاجز و حقیر شمردن مادر، عجز و حقارت نسلها است... که زبونی زنان در جامعه، به ضعف و زبونی همه می انجامد... که جبر پذیری و خشونت پذیری زن به صورت اخلاق اجتماعی در می آید... که مادر بیگانه با آزادی و آزاد اندیشی از پرورش انسان آزادی خواه و آزاد اندیش ناتوان است. 0 3