بریدههای کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند سمانـہ 1404/3/25 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 241 چیزی خواند که مایهی تسلی زنان بود.طبیعت آن قدر بیپرواست که مطمئنا کاری میکند که نرهایی که علائم غیرصادقانه میفرستند یا از یک ماده سراغ مادهای دیگر میروند، تقریبا همیشه تنها بمانند. 0 0 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/14 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 121 شاید بعضی رویاها فقط باید فراموش می شدند...! 0 34 Raha 1404/2/2 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 183 آه، چه وقت دریاچه ی تاریک را خواهم دید، و قایق سفید محبوبم را؟ 0 1 efi 1404/4/6 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 2 او بهدنبال آشیانه میگشت تا بتواند بالهایش را باز کند و همراه با عقابها به پرواز بپردازد. 0 3 زهره عالیپور 1403/10/16 جایی برای آواز خرچنگ ها دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 1 0 9 زینب سادات رضازاده 1404/2/13 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 309 غروب ها اغوا کننده اند پوشاننده مسیرها، پوشاننده دروغ ها. اهمیتی نمیدهیم که غروب اغوا کننده است، رنگهای شکوهمند ش را میبینیم و هرگز نمیدانیم خورشید افتاده است در پس زمین تا آن هنگام که سوختنش را ببینیم . غروب ها اغوا کننده اند پوشاننده حقایق پوشاننده دروغ ها 0 10 نرگس فرخی زاده 1402/8/16 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 201 زندگی این مهارت را به او آموخته بود که احساساتش را خرد و به تکه های قابل ذخیره شدن تبدیل کند اما تنهایی هم وسعت خودش را داشت. 0 2 کوثر نصیرپور 1403/1/8 آنجا که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 221 0 4 محیا داناپور 1402/12/28 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 305 با مصائب زندگی چهره ها تغییر می کنند اما چشم ها همان پنجره های همیشگی هستند که به درون باز می شوند. 0 0 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/22 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 450 کیا: "من هیچ وقت از آدمها چیزی نخواستم، امیدوارم دیگه منو به حال خودم بذارن...!" 0 10 Raha 1404/2/2 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 185 "کیا تو نمیتونی از همه چی فرار کنی. گاهی وقتا، باید در مورد مسائل صحبت کنی. باید با مسائل روبرو بشی." 0 27 دختر مرداب 1404/4/11 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 442 بخشی از وجود ما همیشه متعلق به گذشتهمونه،گذشته ای که میگه باید چکار کنیم تا زنده بمونیم. 0 1 دختر مرداب 1404/4/11 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 443 بعضی چیزا رو نمیشه توضیح داد،چه ببخشی چه نبخشی .من جواب مناسبی ندارم.شاید اصلا جوابی وجود نداشته باشه. 0 2 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/25 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 312 کیا: من مادر رو می بخشم که گذاشت رفت اما نمی تونم بفهمم چرا برنگشت؟ چرا منو تنها گذاشت. شاید تو یادت نیاد اما بعد از اینکه اون رفت تو گفتی که یه ماده روباه وقتی داره از گرسنگی می میره، گاهی اوقات بچه شو ول می کنه. بچه ها می میرن اما ماده روباه زنده می مونه که وقتی شرایط بهتر شد دوباره تولید مثل کنه و بچه هاشو بزرگ کنه. جودی: من از اون موقع خیلی راجع بهش مطالعه کردم؛ در طبیعت همین رفتار سنگدلانه باعث میشه تعداد فرزندانی که اون مادر می تونه در طول زندگیش بیاره افزایش پیدا کنه. بنابر این ژن رها کردن فرزند در مواقع پر تنش نسل به نسل منتقل میشه! بعصی از رفتارهای انسان ها هم همینطوره؛ رفتارهایی که به نظر خشن میاد باعث بقای انسان در تمام مرداب هایی میشه که توش گرفتار بوده. بدون اون رفتارها ما الان اینجا نبودیم. ما هنوز اون غرایز رو توی ژنهامون داریم وقتی شرایط خاصی بهمون غالب بشه اون ویژگی هارو نشون میدیم. بخشی از وجود ما همیشه همونی که بودیم باقی می مونه. همونی که ناچار بودیم باشیم تا زنده بمونیم، مثلا زمان های خیلی دور… جایی که خرچنگها آواز می خوانند-با تخلیص و تغییر مختصر 0 9 Raha 1404/2/1 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 164 0 2 saeede 1404/4/1 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 312 بخشی از وجود ما همیشه همونی که بودیم، باقی میمونه، همونی که ناچار بودیم باشیم تا زنده بمونیم. 0 6 hastea 1402/5/7 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 183 هیچکس سعی نمیکند ذهنش را پرورش بدهد. همهی ما مثل زرافه هایی هستیم که از گردنشون برای رسیدن به برگای بالایی استفاده نمیکنن. 0 3 کوثر نصیرپور 1402/11/17 آنجا که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 271 کرم شبتاب به شوق معشوق می تابید اما اسرارش را تا روز مرگ در سینه نهان داشت آخرین لمس ناتمام ماند آخرین تلاش بی نتیجه و چشمانی هنوز او را می نگریستند تا زمان که خاموش شدند و نهایتا عشق ناتمام ماند 2 3 سمانـہ 1404/3/26 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 318 جودی: بیا منطقی باشیم، خیلی وقتا عشق دردی رو دوا نمیکنه. حتی وقتی از بین میره، تو رو به دیگران ارتباط میده. آخر سر، چیزی که برات میمونه: ارتباطاته 0 33 نرگس فرخی زاده 1402/8/16 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 309 باید بگویم حالا که تمام شده احساس ارامش میکنم در پایان فقط میتوانستم احساس تأسف کنم برای آنهمه عمری دراز تر... بدرود 0 3
بریدههای کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند سمانـہ 1404/3/25 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 241 چیزی خواند که مایهی تسلی زنان بود.طبیعت آن قدر بیپرواست که مطمئنا کاری میکند که نرهایی که علائم غیرصادقانه میفرستند یا از یک ماده سراغ مادهای دیگر میروند، تقریبا همیشه تنها بمانند. 0 0 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/14 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 121 شاید بعضی رویاها فقط باید فراموش می شدند...! 0 34 Raha 1404/2/2 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 183 آه، چه وقت دریاچه ی تاریک را خواهم دید، و قایق سفید محبوبم را؟ 0 1 efi 1404/4/6 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 2 او بهدنبال آشیانه میگشت تا بتواند بالهایش را باز کند و همراه با عقابها به پرواز بپردازد. 0 3 زهره عالیپور 1403/10/16 جایی برای آواز خرچنگ ها دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 1 0 9 زینب سادات رضازاده 1404/2/13 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 309 غروب ها اغوا کننده اند پوشاننده مسیرها، پوشاننده دروغ ها. اهمیتی نمیدهیم که غروب اغوا کننده است، رنگهای شکوهمند ش را میبینیم و هرگز نمیدانیم خورشید افتاده است در پس زمین تا آن هنگام که سوختنش را ببینیم . غروب ها اغوا کننده اند پوشاننده حقایق پوشاننده دروغ ها 0 10 نرگس فرخی زاده 1402/8/16 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 201 زندگی این مهارت را به او آموخته بود که احساساتش را خرد و به تکه های قابل ذخیره شدن تبدیل کند اما تنهایی هم وسعت خودش را داشت. 0 2 کوثر نصیرپور 1403/1/8 آنجا که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 221 0 4 محیا داناپور 1402/12/28 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 305 با مصائب زندگی چهره ها تغییر می کنند اما چشم ها همان پنجره های همیشگی هستند که به درون باز می شوند. 0 0 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/22 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 450 کیا: "من هیچ وقت از آدمها چیزی نخواستم، امیدوارم دیگه منو به حال خودم بذارن...!" 0 10 Raha 1404/2/2 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 185 "کیا تو نمیتونی از همه چی فرار کنی. گاهی وقتا، باید در مورد مسائل صحبت کنی. باید با مسائل روبرو بشی." 0 27 دختر مرداب 1404/4/11 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 442 بخشی از وجود ما همیشه متعلق به گذشتهمونه،گذشته ای که میگه باید چکار کنیم تا زنده بمونیم. 0 1 دختر مرداب 1404/4/11 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 443 بعضی چیزا رو نمیشه توضیح داد،چه ببخشی چه نبخشی .من جواب مناسبی ندارم.شاید اصلا جوابی وجود نداشته باشه. 0 2 سیده فاطمه کشمیری🇵🇸 1402/11/25 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 312 کیا: من مادر رو می بخشم که گذاشت رفت اما نمی تونم بفهمم چرا برنگشت؟ چرا منو تنها گذاشت. شاید تو یادت نیاد اما بعد از اینکه اون رفت تو گفتی که یه ماده روباه وقتی داره از گرسنگی می میره، گاهی اوقات بچه شو ول می کنه. بچه ها می میرن اما ماده روباه زنده می مونه که وقتی شرایط بهتر شد دوباره تولید مثل کنه و بچه هاشو بزرگ کنه. جودی: من از اون موقع خیلی راجع بهش مطالعه کردم؛ در طبیعت همین رفتار سنگدلانه باعث میشه تعداد فرزندانی که اون مادر می تونه در طول زندگیش بیاره افزایش پیدا کنه. بنابر این ژن رها کردن فرزند در مواقع پر تنش نسل به نسل منتقل میشه! بعصی از رفتارهای انسان ها هم همینطوره؛ رفتارهایی که به نظر خشن میاد باعث بقای انسان در تمام مرداب هایی میشه که توش گرفتار بوده. بدون اون رفتارها ما الان اینجا نبودیم. ما هنوز اون غرایز رو توی ژنهامون داریم وقتی شرایط خاصی بهمون غالب بشه اون ویژگی هارو نشون میدیم. بخشی از وجود ما همیشه همونی که بودیم باقی می مونه. همونی که ناچار بودیم باشیم تا زنده بمونیم، مثلا زمان های خیلی دور… جایی که خرچنگها آواز می خوانند-با تخلیص و تغییر مختصر 0 9 Raha 1404/2/1 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 164 0 2 saeede 1404/4/1 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 312 بخشی از وجود ما همیشه همونی که بودیم، باقی میمونه، همونی که ناچار بودیم باشیم تا زنده بمونیم. 0 6 hastea 1402/5/7 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 183 هیچکس سعی نمیکند ذهنش را پرورش بدهد. همهی ما مثل زرافه هایی هستیم که از گردنشون برای رسیدن به برگای بالایی استفاده نمیکنن. 0 3 کوثر نصیرپور 1402/11/17 آنجا که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 271 کرم شبتاب به شوق معشوق می تابید اما اسرارش را تا روز مرگ در سینه نهان داشت آخرین لمس ناتمام ماند آخرین تلاش بی نتیجه و چشمانی هنوز او را می نگریستند تا زمان که خاموش شدند و نهایتا عشق ناتمام ماند 2 3 سمانـہ 1404/3/26 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 318 جودی: بیا منطقی باشیم، خیلی وقتا عشق دردی رو دوا نمیکنه. حتی وقتی از بین میره، تو رو به دیگران ارتباط میده. آخر سر، چیزی که برات میمونه: ارتباطاته 0 33 نرگس فرخی زاده 1402/8/16 جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند دیلیا اوئنز 3.9 66 صفحۀ 309 باید بگویم حالا که تمام شده احساس ارامش میکنم در پایان فقط میتوانستم احساس تأسف کنم برای آنهمه عمری دراز تر... بدرود 0 3