بریدههای کتاب ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 - 16:52 ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 44 دورف ها در کار و سفر مثل سنگ سخت هستند اما این تعقیب بی پایان _آنگاه که امید در دلش رو به یاس گذاشته بود_ از پا درش می آورد. 0 4 Fati Hassanpour 1403/7/21 - 01:34 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 417 0 8 لونا🌙 1403/9/13 - 17:33 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 303 0 39 زهرا سادات گوهری 1403/11/21 - 23:56 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 139 6 17 ملیحه سادات حق خواه 1403/3/29 - 12:03 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 20 2 18 بهار 1402/7/5 - 21:42 ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 470 تنها تصمیمی که ما باید بگیریم اینه که به چه شکلی از زمانی که در اختیارمون هست استفاده کنیم." سخنرانی سم در پایان دو برج 0 4 سبحان صابریان 1404/5/29 - 19:50 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 602 تا زندگی هست امید هم هست. 1 4 Maedeh 1404/5/3 - 20:46 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 45 اگر لازم است استراحت کنید. با ابن حال دست از امید مشویید. کسی را از فردا خبر نیست. راهحل ای بسا که هنگام خورشید طلوع خورشید یافت میشود. 0 2 Maede 1404/6/29 - 19:48 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 41 0 3 Moony 1404/6/31 - 18:29 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 20 0 12 Maede 1404/7/4 - 10:27 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 205 زن برگشت و آهسته به داخل خانه رفت. وقتی از آستانه در گذشت برگشت و پشت سرش را نگاه کرد. نگاهش موقر و اندیشناک بود، هنگامی که شاه را با ترحمی متین در چشمانش مینگریست. چهرهاش بسیار زیبا بود و موهای بلندش به رودخانهای از طلا میمانست. در جامه بلند سفیدش که کمربندی از نقره داشت، باریک و بلند قامت مینمود. اما قوی بنیه بود و سخت همچون فولاد، دختری از تخمه شاهان. چنین بود که آراگورن نخستین بار در روشنایی کامل روز ائووین را نگریست، ائووین بانوی روهان را و اندیشید که او زیباست، زیبا و سرد همچون صبح رنگ پریده بهاری و هنوز از زنانگی فاصله داشت. 0 25 Moony 1404/7/9 - 15:54 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 70 کارهایی هست که دست زدن به آنها بهتر است از سرباز زدن، هرچند که فرجامش حزن انگیز باشد. 0 15 Moony 1404/7/17 - 09:05 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 اما سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد، همیشه توی دست خطرناک است. 0 6 Moony 1404/7/18 - 17:56 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 265 میهمان ناخوانده غالباً بهترین رفیق از آب درمیآید. 0 12 hotarou 6 روز پیش ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 117 اما اگر در خانه میماندیم و کاری نمیکردیم، به هر حال تقدیر دیر یا زود پیدامان میکرد. 0 0 Fati Hassanpour 1403/7/20 - 13:42 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 356 0 9 joiboy 1403/7/28 - 18:07 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 323 کسی که نتواند از چیز باارزش در موقع لزوم دست بردارد ، در غل و زنجیر است. 0 16 فرشته سجادی فر 1403/8/30 - 20:36 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 اما سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد،همیشه توی دست خطرناک است. 0 15 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1403/9/14 - 14:07 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 206 اسب و سوار اکنون کجاست؟ کجاست شاخی که در آن میدمند. کجاست کلاهخود و زره، و گیسوان درخشانی که باد در آن میپیچید؟ کجاست دستی که بر تارهای چنگ مینوازد، و کجاست پرتو آن آتش سرخ؟ بهار کجاست و محصول و غلهای که میروید بلند؟ گذشتهاند همچون بارانی که بر کوهها ببارد و بادی که بر پشتهها بوزد؛ و روزها در پس تپههای مغرب، در سایهها فرو شدهاند. کیست که دود چوب خشک سوخته را گرد آورد، یا بازگشت سالهای گذشته را از دریا نظاره کند؟ 0 2 زهرا سادات گوهری 1403/11/24 - 20:26 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد، همیشه توی دست خطرناک است. 2 27
بریدههای کتاب ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج عَلِیْرِضَآ 1402/8/11 - 16:52 ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 44 دورف ها در کار و سفر مثل سنگ سخت هستند اما این تعقیب بی پایان _آنگاه که امید در دلش رو به یاس گذاشته بود_ از پا درش می آورد. 0 4 Fati Hassanpour 1403/7/21 - 01:34 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 417 0 8 لونا🌙 1403/9/13 - 17:33 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 303 0 39 زهرا سادات گوهری 1403/11/21 - 23:56 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 139 6 17 ملیحه سادات حق خواه 1403/3/29 - 12:03 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 20 2 18 بهار 1402/7/5 - 21:42 ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 470 تنها تصمیمی که ما باید بگیریم اینه که به چه شکلی از زمانی که در اختیارمون هست استفاده کنیم." سخنرانی سم در پایان دو برج 0 4 سبحان صابریان 1404/5/29 - 19:50 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 602 تا زندگی هست امید هم هست. 1 4 Maedeh 1404/5/3 - 20:46 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 45 اگر لازم است استراحت کنید. با ابن حال دست از امید مشویید. کسی را از فردا خبر نیست. راهحل ای بسا که هنگام خورشید طلوع خورشید یافت میشود. 0 2 Maede 1404/6/29 - 19:48 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 41 0 3 Moony 1404/6/31 - 18:29 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 20 0 12 Maede 1404/7/4 - 10:27 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 205 زن برگشت و آهسته به داخل خانه رفت. وقتی از آستانه در گذشت برگشت و پشت سرش را نگاه کرد. نگاهش موقر و اندیشناک بود، هنگامی که شاه را با ترحمی متین در چشمانش مینگریست. چهرهاش بسیار زیبا بود و موهای بلندش به رودخانهای از طلا میمانست. در جامه بلند سفیدش که کمربندی از نقره داشت، باریک و بلند قامت مینمود. اما قوی بنیه بود و سخت همچون فولاد، دختری از تخمه شاهان. چنین بود که آراگورن نخستین بار در روشنایی کامل روز ائووین را نگریست، ائووین بانوی روهان را و اندیشید که او زیباست، زیبا و سرد همچون صبح رنگ پریده بهاری و هنوز از زنانگی فاصله داشت. 0 25 Moony 1404/7/9 - 15:54 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 70 کارهایی هست که دست زدن به آنها بهتر است از سرباز زدن، هرچند که فرجامش حزن انگیز باشد. 0 15 Moony 1404/7/17 - 09:05 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 اما سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد، همیشه توی دست خطرناک است. 0 6 Moony 1404/7/18 - 17:56 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 265 میهمان ناخوانده غالباً بهترین رفیق از آب درمیآید. 0 12 hotarou 6 روز پیش ارباب حلقه ها ۲؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 117 اما اگر در خانه میماندیم و کاری نمیکردیم، به هر حال تقدیر دیر یا زود پیدامان میکرد. 0 0 Fati Hassanpour 1403/7/20 - 13:42 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 356 0 9 joiboy 1403/7/28 - 18:07 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 323 کسی که نتواند از چیز باارزش در موقع لزوم دست بردارد ، در غل و زنجیر است. 0 16 فرشته سجادی فر 1403/8/30 - 20:36 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 اما سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد،همیشه توی دست خطرناک است. 0 15 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1403/9/14 - 14:07 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 206 اسب و سوار اکنون کجاست؟ کجاست شاخی که در آن میدمند. کجاست کلاهخود و زره، و گیسوان درخشانی که باد در آن میپیچید؟ کجاست دستی که بر تارهای چنگ مینوازد، و کجاست پرتو آن آتش سرخ؟ بهار کجاست و محصول و غلهای که میروید بلند؟ گذشتهاند همچون بارانی که بر کوهها ببارد و بادی که بر پشتهها بوزد؛ و روزها در پس تپههای مغرب، در سایهها فرو شدهاند. کیست که دود چوب خشک سوخته را گرد آورد، یا بازگشت سالهای گذشته را از دریا نظاره کند؟ 0 2 زهرا سادات گوهری 1403/11/24 - 20:26 ارباب حلقهها؛ دو برج جلد 2 جی. آر. آر. تالکین 4.5 28 صفحۀ 187 سلاحی که نشود به آن اعتماد کرد، همیشه توی دست خطرناک است. 2 27