بریدههای کتاب خون خورده فرزانه تیموری 1404/3/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 «گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهی بدبخت فرصتِ مُردن و دق کردن هم گیرش نمی آد. مخصوصا اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهی عمرِ جوونش هم باید زندگی کنه.» می کوبید روی پایش و ادامه می داد«خدا برای هیچکس نیاره.» 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 208 این خاصیت تاریخ است، که پر است از چیز هایی که کسی نمیبیند اما اتفاق میافتند و وقتی هم که گم میشوند، کک کسی نمیگزد. 0 14 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 45 تاریخ پُر است از این لحظهها، آدم هایی که می خواهند ناگهان کار را یکسره کنند و بروند گوشه ای و آنقدر زندگی کنند که جوانی بشود خاطره ای دور. خیلی دور... 0 3 راضیه محمدی 1402/11/20 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 103 مسعود سوخته، پسر کریم، دودِ زر را بیرون میداد و کف زخم خورده ی دستش را میخاراند و فکر میکرد گاهی اوقات مُردن بهترین اتفاق عالم است. به خصوص در جنگ. با گلوله. خون پاشان و جوان. استغفراللهی گفت و کام عمیق دیگری گرفت از سیگار... 0 4 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 «کلمه آدم زنده رو سبک می کنه، چه برسه مُرده رو.» 0 3 آفتاب شریفیراد 1402/9/3 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 106 تاریخ پر است از مردانی که به آنی تصمیم میگیرند کار را تمام کنند و جوری بمیرند که دست فلک بهشان نرسد..... 0 10 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 تاریخ پُر است از دانشجویانی که ادبیات و تاریخ و سیاست خواندهاند و مجبورند برای پول درآوردن کار گِل بکنند و رویا پروار کنند تا مگر روزی همین لحظاتشان بشود سرمشقِ دیگرانی که سرِ کلاسهایشان خواهند نشست و محوشان خواهند شد. 0 2 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 190 + یادت باشه، هیچوقت جبر تاریخ رو دست کم نگیر. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 اعتقاد داشت مُردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و راحتتر بودن. پدرش همیشه به او میگفت "کلمه آدم زنده رو سبک میکنه، چه برسه مُرده رو." 0 0 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 144 نمیدانست چه کند با اینهمه جانِ ترسخورده. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 154 خسته بود. از این همه ماجرا، از این همه زخم. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 + گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهی بدبختی فرصت مردن و دق کردن هم گیرش نمیآد. مخصوصا اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهی عمر جوونش هم باید زندگی کنه. 1 44 فرزانه تیموری 1404/3/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 225 و تاریخ پُر است از رؤیاپردازانی که کسی جدیشان نمی گیرد و بعد آن هایند که دیگران را جدی نخواهند گرفت. 0 3 محمّد صالحی بابادی 1402/9/12 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 یاد پدرش افتاد که همیشه میگفت «گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهٔ بدبخت فرصتِ مُردن و دق کردن هم گیرش نمیآد. مخصوصاً اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهٔ عمرِ جوونش هم باید زندگی کنه.» میکوبید روی پایش و ادامه میداد «خدا برای هیچکس نیاره.» 0 8 نرگس خالقی 1402/8/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 11 0 18 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 18 «دوست داشتن از عشق برتر است.» 0 3
بریدههای کتاب خون خورده فرزانه تیموری 1404/3/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 «گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهی بدبخت فرصتِ مُردن و دق کردن هم گیرش نمی آد. مخصوصا اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهی عمرِ جوونش هم باید زندگی کنه.» می کوبید روی پایش و ادامه می داد«خدا برای هیچکس نیاره.» 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 208 این خاصیت تاریخ است، که پر است از چیز هایی که کسی نمیبیند اما اتفاق میافتند و وقتی هم که گم میشوند، کک کسی نمیگزد. 0 14 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 45 تاریخ پُر است از این لحظهها، آدم هایی که می خواهند ناگهان کار را یکسره کنند و بروند گوشه ای و آنقدر زندگی کنند که جوانی بشود خاطره ای دور. خیلی دور... 0 3 راضیه محمدی 1402/11/20 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 103 مسعود سوخته، پسر کریم، دودِ زر را بیرون میداد و کف زخم خورده ی دستش را میخاراند و فکر میکرد گاهی اوقات مُردن بهترین اتفاق عالم است. به خصوص در جنگ. با گلوله. خون پاشان و جوان. استغفراللهی گفت و کام عمیق دیگری گرفت از سیگار... 0 4 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 «کلمه آدم زنده رو سبک می کنه، چه برسه مُرده رو.» 0 3 آفتاب شریفیراد 1402/9/3 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 106 تاریخ پر است از مردانی که به آنی تصمیم میگیرند کار را تمام کنند و جوری بمیرند که دست فلک بهشان نرسد..... 0 10 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 تاریخ پُر است از دانشجویانی که ادبیات و تاریخ و سیاست خواندهاند و مجبورند برای پول درآوردن کار گِل بکنند و رویا پروار کنند تا مگر روزی همین لحظاتشان بشود سرمشقِ دیگرانی که سرِ کلاسهایشان خواهند نشست و محوشان خواهند شد. 0 2 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 190 + یادت باشه، هیچوقت جبر تاریخ رو دست کم نگیر. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 12 اعتقاد داشت مُردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و راحتتر بودن. پدرش همیشه به او میگفت "کلمه آدم زنده رو سبک میکنه، چه برسه مُرده رو." 0 0 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 144 نمیدانست چه کند با اینهمه جانِ ترسخورده. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 154 خسته بود. از این همه ماجرا، از این همه زخم. 0 1 زهراسآدات 2 روز پیش خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 + گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهی بدبختی فرصت مردن و دق کردن هم گیرش نمیآد. مخصوصا اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهی عمر جوونش هم باید زندگی کنه. 1 44 فرزانه تیموری 1404/3/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 225 و تاریخ پُر است از رؤیاپردازانی که کسی جدیشان نمی گیرد و بعد آن هایند که دیگران را جدی نخواهند گرفت. 0 3 محمّد صالحی بابادی 1402/9/12 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 250 یاد پدرش افتاد که همیشه میگفت «گاهی مصیبت اونقدر زیاد میشه که بازموندهٔ بدبخت فرصتِ مُردن و دق کردن هم گیرش نمیآد. مخصوصاً اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهٔ عمرِ جوونش هم باید زندگی کنه.» میکوبید روی پایش و ادامه میداد «خدا برای هیچکس نیاره.» 0 8 نرگس خالقی 1402/8/29 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 11 0 18 فرزانه تیموری 1404/3/26 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 86 صفحۀ 18 «دوست داشتن از عشق برتر است.» 0 3