بریده‌های کتاب آتش بدون دود کتاب اول: گالان و سولماز

عاشق، برای کشته‌شدن، بهانه نمی‌خواهد.

و به حکم سنت شجاعان، رحم نکرد که شکسته شکسته‌تر نشود؛ و زخم زد تا حس درماندگی در او فرو بمیرد.

هر منطقی، هر قدر هم قدرت توجیه داشته باشد،قدرت از میان بردنِ اندوهِ بازمانده از یک فاجعه را ندارد.

آتش ، بدون دودْ نمیشود ، جوانْ بدون گناه.

قلب ، خاک خوبی دارد.هردانه که در آن بکاری ، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه بر می داری.

آن دو برای هم چون دو جام آب خنک بودند و تشنه‌ی جاوید: چشاندنی و رمیدنی، نوشاندنی و پس کشیدنی، و از همان لحظه‌ی آغاز مسلّم شد که پای جذب و دفعی پایان ناپذیر در میان است.

دام، بر سر عقاب افتاده بود. و تیرها، همه بر نشانه نشسته بود.

بگذار بدانند که او را بیش از همه‌ی دنیا می‌خواستم...

کسی که حرفی برای زدن دارد، اگر نمی‌خواهد به خدا خیانت کند، باید حرفش را بزند؛ حتی اگر برادری از او بخواهد که سکوت کند.

اما هر منطقی، هرقدر هم قدرت توجیه داشته‌باشد، قدرتِ از میان‌بردنِ اندوهِ بازمانده از یک فاجعه را ندارد..🙂 نصیحتم کن، دلالتم کن، ارشادم کن، و بگو که مرگ، حق است و مرگ مادر، بخش کوچکی از حق؛ اما هرگز مخواه که بر مزار تازه‌آب‌خورده‌ی مادرم، زار نزنم و مویه نکنم. همدردی کن، دلداری بده، نوازش کن،" اما هرگز مگو که گریستن، دردی را درمان نخواهد کرد" :)

- من، کسی هستم که هرگز اشتباه نکرده‌ام، گالان اوجا! امّا تو، بارها اشتباه کرده‌یی؛ وحشتناک و غم‌انگیز هم اشتباه کرده‌یی. - پسر! آدمیزاد، تا وقتی کاری نکرده، اشتباهی هم نمی‌کند. عقیم، بچه‌ی معیوب به دنیا نمی‌آورد، مُرده سنگ نمی‌پراند تا سری را بی‌جهت بشکند، و کسی که ساز زدن بلد نیست، خارج نمی‌زند...

تاریخ را تنها خرده دروغ‌های خنده‌آور تاریخی قابل تحمل می کند، وگرنه چیزی به جز خون مظلومان، مرکب تاریخ نبوده است.

- کارهای پنهانی معمولاً کارهای نجیبانه‌یی نیستند. - کاری که برای مدت کوتاهی، به سود گروه بزرگی، پنهان بماند، شاید خیلی نجیبانه‌تر از کاری باشد که قبل از شروع، آن را به اطلاع همه می‌رسانیم. هر رازی الزاماً، نانجیبانه نیست گالان! آن عملی ناشرافتمندانه است که انسان، در خفا انجام بدهد، و برای همیشه از بر مَلا شدن و سخن گفتن درباره‌ی آن شرمگین باشد.

قانون شما، از پشت زدن دشمن را خلاف می‌داند؛ اما من، دشمنانم را از هر چهار طرف می‌زنم، به‌خصوص از پشت؛ چرا که اگر قرار باشد همه‌ی نامردها بزنند و بعد پشت کنند تا در امان بمانند، دنیا پُر می‌شود از نامردانی که به دنیا پشت کرده‌اند.

بویان میش دانست که کوه را می‌توان پنهان کرد؛ اما عشق را نمی‌توان.

تاریخ را تنها خرده‌دروغ‌های خنده‌آور تاریخی قابل تحمل می‌کند؛ وگرنه چیزی به جز خون مظلومان، مُرکّبِ تاریخ نبوده است...

قلب خاک خوبی دارد. هر دانه که در آن بکاری، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه بر می ‌داری.