بریده‌ای از کتاب آتش بدون دود: گالان و سولماز اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 157

عشق در لحظه پدید می‌ آید، دوست داشتن در امتداد زمان. عشق معيارها را در هم می ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می‌شود. عشق، ناگهان و ناخواسته شعله می‌کشد. دوست داشتن، از شناختن و خواستن سرچشمه می‌گیرد. عشق قانون نمی‌شناسد؛ دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه‌ای از قوانین عاطفی است. عشق ویران کردن خویشتن است؛ دوست داشتن، ساختنی عظیم. عشق، انقلاب است؛ دوست داشتن، اصلاح. عشق، سحر است؛ دوست داشتن، باطل السحر. از دوست داشتن به عشق می‌توان رسید و از عشق به دوست داشتن. میانه عشق و دوست داشتن، هیچ نقطه مشترکی نیست. عشق ترکیبی است از پر و تبر.

عشق در لحظه پدید می‌ آید، دوست داشتن در امتداد زمان. عشق معيارها را در هم می ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می‌شود. عشق، ناگهان و ناخواسته شعله می‌کشد. دوست داشتن، از شناختن و خواستن سرچشمه می‌گیرد. عشق قانون نمی‌شناسد؛ دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه‌ای از قوانین عاطفی است. عشق ویران کردن خویشتن است؛ دوست داشتن، ساختنی عظیم. عشق، انقلاب است؛ دوست داشتن، اصلاح. عشق، سحر است؛ دوست داشتن، باطل السحر. از دوست داشتن به عشق می‌توان رسید و از عشق به دوست داشتن. میانه عشق و دوست داشتن، هیچ نقطه مشترکی نیست. عشق ترکیبی است از پر و تبر.

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.