بریده کتابهای مادرنرگس سلطانی1402/09/16مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 7همیشه چنین بوده و کسی نمیداند این زندگانی که مانند رودخانه لجنزاری منظما و به کندی جریان دارد در کجا فرو رفته است.02نرگس سلطانی1402/09/26مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 111وقتی که به شما محتاجند شما رو جلو میندازن تا استخوانهاتون برای پیشرفت اونها به منزلهی پل باشه...04علی1402/08/20مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 1هر چی آدم کمتر بدونه راحتتر میخوابه!010نرگس سلطانی1402/09/20مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 60روح را خرد میکنن نه جسم رو...وقتی که با دستهای آلوده به روح انسان دست میزنن از شکنجه دردناکتره011نرگس سلطانی1402/10/03مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 173دائما از خودم میپرسم که محل من کجاست و اونو پیدا نمیکنم. باید با مردم حرف زد و من این کار رو بلد نیستم...همه چیزو میبینم...تموم خفتها و خواریهای بشر رو حس میکنم...و از بیان اونها عاجزم...روح گنگی دارم.17
بریده کتابهای مادرنرگس سلطانی1402/09/16مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 7همیشه چنین بوده و کسی نمیداند این زندگانی که مانند رودخانه لجنزاری منظما و به کندی جریان دارد در کجا فرو رفته است.02نرگس سلطانی1402/09/26مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 111وقتی که به شما محتاجند شما رو جلو میندازن تا استخوانهاتون برای پیشرفت اونها به منزلهی پل باشه...04علی1402/08/20مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 1هر چی آدم کمتر بدونه راحتتر میخوابه!010نرگس سلطانی1402/09/20مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 60روح را خرد میکنن نه جسم رو...وقتی که با دستهای آلوده به روح انسان دست میزنن از شکنجه دردناکتره011نرگس سلطانی1402/10/03مادرماکسیم گورکی3.714صفحۀ 173دائما از خودم میپرسم که محل من کجاست و اونو پیدا نمیکنم. باید با مردم حرف زد و من این کار رو بلد نیستم...همه چیزو میبینم...تموم خفتها و خواریهای بشر رو حس میکنم...و از بیان اونها عاجزم...روح گنگی دارم.17