بریدههای کتاب دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار Samira Words 1404/5/2 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 71 0 15 زینب 1404/5/8 عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 87 مهپری گفت:« قول بده برمیگردی.» خورشید چهره در هم کشید و به افق خیره شد. با صدای بلند گفت:«اگر برنگشتم سلام من رو به باد برسون. به بوی نیلوفر، به حلقه های گیسوان سیاهت.» مهپری بغض کرد:« خورشید.» - رخت سیاه تن نکن بانو. به مزارم سر نزن. گل هارو پر پر نکن. 0 2 بلو🩵🦋 1404/5/13 عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 130 0 8 نِسیان 1403/11/26 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 57 0 5 دختر کتابخوان 1403/3/20 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 1 0 9 دختر کتابخوان 1403/3/22 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 144 0 5 𝑺𝒎𝒖𝒅𝒈𝒆 𝒋𝒂𝒔𝒎𝒊𝒏𝒆🪐✨ 1403/6/9 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 142 مه پری خندید. آسمان روشن شده بود. بارقههای خورشید صبحگاهی افق را روشن کرده بود. اما ماه که کمرنگ شده بود، گوشه دیگر آسمان هنوز خودنمایی میکرد. خورشید آن دو را نشان داد و گفت:« میبینی بانو، ستارههای ما از همه بزرگ ترند ما از همه خوش اقبالتریم .» هر دو به هم لبخند زدند. پایان 0 4 محمدامین فولادی 1403/6/29 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 3 به صحرا شدم ، عشق باریده بود . و زمین تَر شده بود . چنان که پای مرد به گِل فرو شود ، پای من به عشق فرو می شد . 0 9
بریدههای کتاب دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار Samira Words 1404/5/2 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 71 0 15 زینب 1404/5/8 عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 87 مهپری گفت:« قول بده برمیگردی.» خورشید چهره در هم کشید و به افق خیره شد. با صدای بلند گفت:«اگر برنگشتم سلام من رو به باد برسون. به بوی نیلوفر، به حلقه های گیسوان سیاهت.» مهپری بغض کرد:« خورشید.» - رخت سیاه تن نکن بانو. به مزارم سر نزن. گل هارو پر پر نکن. 0 2 بلو🩵🦋 1404/5/13 عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 130 0 8 نِسیان 1403/11/26 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 57 0 5 دختر کتابخوان 1403/3/20 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 1 0 9 دختر کتابخوان 1403/3/22 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 144 0 5 𝑺𝒎𝒖𝒅𝒈𝒆 𝒋𝒂𝒔𝒎𝒊𝒏𝒆🪐✨ 1403/6/9 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 142 مه پری خندید. آسمان روشن شده بود. بارقههای خورشید صبحگاهی افق را روشن کرده بود. اما ماه که کمرنگ شده بود، گوشه دیگر آسمان هنوز خودنمایی میکرد. خورشید آن دو را نشان داد و گفت:« میبینی بانو، ستارههای ما از همه بزرگ ترند ما از همه خوش اقبالتریم .» هر دو به هم لبخند زدند. پایان 0 4 محمدامین فولادی 1403/6/29 دختر ماه، پسر خورشید؛ عاشقانه ای از سمک عیار پری ناز قاسمی 3.8 14 صفحۀ 3 به صحرا شدم ، عشق باریده بود . و زمین تَر شده بود . چنان که پای مرد به گِل فرو شود ، پای من به عشق فرو می شد . 0 9