بریده‌ای از کتاب عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار اثر پری ناز قاسمی

زینب

زینب

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 87

مه‌پری گفت:« قول بده برمیگردی.» خورشید چهره در هم کشید و به افق خیره شد. با صدای بلند گفت:«اگر برنگشتم سلام من رو به باد برسون. به بوی نیلوفر، به حلقه های گیسوان سیاهت.» مه‌پری بغض کرد:« خورشید.» - رخت سیاه تن نکن بانو. به مزارم سر نزن. گل هارو پر پر نکن.

مه‌پری گفت:« قول بده برمیگردی.» خورشید چهره در هم کشید و به افق خیره شد. با صدای بلند گفت:«اگر برنگشتم سلام من رو به باد برسون. به بوی نیلوفر، به حلقه های گیسوان سیاهت.» مه‌پری بغض کرد:« خورشید.» - رخت سیاه تن نکن بانو. به مزارم سر نزن. گل هارو پر پر نکن.

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.