معرفی کتاب عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار اثر پری ناز قاسمی

عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار
پری ناز قاسمی و 2 نفر دیگر
3.9
22 نفر |
6 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
56
خواهم خواند
22
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
سمک سرش را برای آتشک خم کرد و رو به خورشید که جلوی پایش دوزانو نشسته بود، دست دراز کرد. خورشید دست سمک را فشرد و برخاست. سمک گفت: «با تو پیمان مردانگی و وفاداری می بندم. بدون این قوی ترین عهدیه که عیار با مرد دیگه ای می بنده. تا تو و مه پری رو به هم نرسونم، دست برنمی دارم.» خورشید دست روی قبضه ی شمشیر گوهرنشانش گذاشت و بلند گفت: «پس به شروانه و مهران و فغفور حمله می کنیم و تا آخرین قطره ی خون …» – کجا با این شتاب شاهزاده؟ اگر می خواهی به شهدخت برسی باید اینجا قوی باشه. سمک به شقیقه اش اشاره کرد. خورشید پرسید: «چه باید بکنم؟» سمک چشم هایش را تنگ کرد و پرسید: «بلدی آواز بخونی؟»
بریدۀ کتابهای مرتبط به عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار
نمایش همهلیستهای مرتبط به عشق های فراموش شده؛ دختر ماه، پسر خورشید: عاشقانه ای از سمک عیار
یادداشتها