کتاب واقعا کشش داشت و داستان و محتوا و قلم نویسنده هم خوب بود .
برای منی که هیچ تصور و‌ پیش زمینه ای از اتفاقات سال ۸۸ نداشتم ، اطلاعات زیادی درباره اتفاقات اون سال ها از این کتاب کسب نکردم .
یک سری از قسمتای کتاب درباره فعالیت های انجمن و دعوت سخنران های پرحاشیه در فضایی مثل دانشگاه برام عجیب بود .
یه قسمتایی هم انتظار توضیحات بیشتری داشتم در مورد تغییرات پریناز ، مرگ مینا و اتفاقات بعد از نتایج انتخابات و ...
در کل کتاب خوبی بود و خوشحالم از خوندنش .

      

        محتوا و داستان کتاب به تنهایی برای من جذابیت داشت . هرچند نمیدونم داستان طبق واقعیته یا نه . 
اما نگارش کتاب ضعیف بود . شاید اگر این داستان رو نویسنده ای که قلم خوبی داره نگارش میکرد ، با کتاب بهتری از این رو به رو بودیم . 
و کتاب به طور قطع برای نوجوان ها مناسب نیست چون بی پرده و واضح در مورد مسائل جنسی صحبت شده .
با این حال خوندنش خالی از لطف نیست
      

        هنوز بهت زده و شوکه ام از این کتاب .
از این که یه دختر ۱۴ ساله به چه عظمت روحی  رسیده و چقدر دغدغه مند و تاثیرگذار و هدف دار زندگی کرده .

      

        با تردید شروعش کردم اما کتاب خوبی بود و خوندن این کتاب دیدگاه من درباره نماز را کلا تغییر داد . 
به نظرم میتونه تاثیرگذار باشه تا حداقل یه پله کیفیت نمازهامون را بالا ببریم.
      

        این دومین کتابی بود که از خانم شکوریان فرد مطالعه کردم.
برای من واقعا آموزنده بود و چه خوب که ازدواج ، هم‌ از دیدگاه مرد و هم از دیدگاه زن بررسی شده بود .
در واقع مسئله ازدواج در قالب داستان و رمان بسیار بسیار عالی نشون داده شده . شاید به نظر یک سری تفکرات نویسنده خیلی آرمان‌گرایانه و شعاری باشه اما من فکر میکنم حقیقت های زندگی هستن و ما داریم در برهه های مختلف زندگی ، خصوصا ازدواج ، مسائلی را برای خودمون بزرگ میکنیم که بود و نبودشون تاثیری روی زندگیمون و شادی و‌ غم هامون نداره. 
      

        بعد از آفتاب در حجاب و پدر ، عشق و‌ پسر  
حالا کشتی پهلو گرفته و قلم بی نظیر آقای شجاعی که روزهای آخر زندگانی حضرت فاطمه را بعد از رحلت پیامبر تا شهادت ایشون روایت میکنه . 
یکی از نقاط عطف و‌ جذابیت این کتاب برای من ، راوی های مختلف کتاب بودن . داستان از دید حضرت فاطمه و امیرالمومنین و فرزندانشون و اسماء و فضه و .... روایت میشه
و در انتها روایت آسمان...
بی شک یکی از بهترین کتاب هایی بود که درمورد زندگی حضرت فاطمه (س) مطالعه کردم‌.


      

        «مامان من این چشم ها رو نیاز دارم. با این چشم ها می خوام روی ماه پسر حضرت زهرا (س) رو ببینم، با دیدن این چیزها توی خیابون، چشم هام رو کثیف نمی کنم، خیالت راحت!»

این چند جمله از کتاب تلنگر بزرگی بود برای من تا بیشتر مراقبت کنم از چشم هایی که اگر لایق باشم میخوام روی ماه مولا را با آن ها ببینم....

      

        حقیقتا فکر نمیکردم از مطالعه یک کتاب تاریخی لذت ببرم اما این کتاب سبک جدیدی از روایت تاریخ است . تاریخ متمدن ترین و دموکرات ترین کشور دنیا....آمریکا .
در صفحه به صفحه کتاب پر بودم از خشم ، بهت و عصبانیت.
درک و‌ باور یک سری از کارها که آمریکایی ها برای گسترش تمدن و حقوق بشر (به قول آقای نویسنده ) انجام دادن ، هنوز هم برام سخته .
کتاب  طنز تلخی داشت که مطالعه کتاب رو آسون تر میکرد 
وقتی کتاب رو شروع میکنی و به صفحه آخر میرسی ، میفهمی که چرا میگیم " مرگ بر آمریکا " . در واقع کتابیه که کارهای کثیف آمریکا رو به صورت روان و طنز توضیح میده . 
پیشنهاد میشه 👌
      

        هوای مارو هم داشته باش آقا مرتضی...

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم‌
      

        دوستش داشتم مثل سه جلد قبلی و منکر لذتی که از خوندن این کتاب بردم نمیشم اما داستان این سری خیلی گنگ شروع شد و طول کشید تا بفهمم چی به چیه و زود هم تموم شد .
حقیقتا دوست داشتم طولانی تر باشه 
با همه این ها قلمِ خانم اسعد عزیز  ، هیجان و استرس موقع خوندن کتاباشون رو خیلی دوست دارم 🌿
 و منتظر کتاب بعدی هستم :)
      

        به دلم نشست
با اینکه تلخ تموم شد 
با اینکه شوکه و بهت زده بودم
و فصل آخر کتاب....کاش که واقعیت نداشته باشه