من نه، ما
در حال خواندن
8
خواندهام
53
خواهم خواند
26
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
استادمان هم گفته دلیلی ندارد که عمرتان را بگذارید برای قانع کردن دیگران چون دیگران بیشتر میخواهند شما را شبیه خودشان کنند تا این که شما را درک کنند و کمکی باشند برای بهتر شدنتان و یا دوستی باشند برای رفع عیوب شما! مردم تا وقتی که مثل خودشان نشوی مدام نقدت میکنند و چپ و راست برای تو سلیقه به خرج میدهند از این استادمان ممنونم که من را نجات داد و تمام فضای اشغال شده ذهنم را به خودم پس داد. ......... وقتی خود خداوند جایگاه زن و مرد را یکسان می بیند و عمل کرد را شبیه هم زن لباس مردش «مرد لباس زنش است. چرا کسی فراتر از حرف خالق حرف میزند تو هم همین الان یاد بگیر مقابل مردت شاگرد نیستی برده نیستی ابزار نیستی اگر خواستی کاری انجام بدهی جایی بروی خریدی کنی... به او اطلاع بده بگو می روم خانه مادرم شما می آیی یا نه؟ میروم قدم بزنم می روم یک روسری بخرم دارم تخم مرغ درست میکنم نانش با شما پدر و مادرت را شام نگه داشته ام زودتر بیایی خوش حال میشوم. این را با محبت بگو حالا اگر همسرت در هر کدام و هر موقعیت ناراضی بود و بیان کرد تو قبول کن نه این که هر دو ناراحتی کنید هر دو بپذیرید که طبق روال خدا پیش بروید این نه جدال است که غم بیاورد نه بردگی است که افسردگی بیاورد زندگی است زندگی. ................................. دیدن عشق های تندی که سر از دادگاه در آوردند تبهای تندی که بعد از چند سال نتیجه اش جدایی و پوچ از آب درآمده دوستانی که یک روز حلقه در دستشان بود و چند ماه بعد نفرین بر لب داشتند این تردید را در دلم انداخته که من قرار است به کجا کشیده شوم؟ آمار میگوید که گاهی تعداد ازدواج ها و طلاق ها در روز یک اندازه میشوند و من متحیرم نمی خواهم زندگی را با شوق بسازم و با قهر ویران کنم. _______________________________ - - یه کتاب هست به اسم «زن» در آینه جلال و جمال» یکی از آرزوهام اینه یه روزی برسه همه زنهای جهان این کتاب رو خونده باشن. من وقتی این کتاب رو خوندم البته حالا که نه تقربیا پنج سال پیش تمام اعتقادم نسبت به جایگاه شما تغییر کرد زن همون مقامی رو داره که مرد داره خدا همون نگاهی رو به زن داره که به مردها؛ هیچ فرق مقامی ندارند. سکوت میکنم خوشمان آمد از جوابش بین نیمه چپ و راست مغزم همیشه دعوا بود. دو سبک زندگی من را راضی نمیکرد؛ نه غربی ها که به زن فروشی در ویترین ها افتاده اند و نه برخورد بعضی از مردهای خودمان خیلی دنبال خودم در دنیا گشتم که به بن بست رسیدم یکی عروسک دستمالی می خواست، یکی کنیز آخرش رفتم دو زانو در خانه خالقم و گفتم - خداییش خودت خلق کردی بگو من کی هستم؟ این آدم هایت که آدم نیستند! _____________________________________ واقعا چرا انسان ها هم دیگر را عصبی میکنند؟ یا چرا عصبی که میشوند برخورد حیوانی با هم دارند؟ مثل سگ به هم میپرند؟ وای چه قدر زشت است تصویرش - من عصبی هم میشم یعنی خب... اگر پا رو دمم... باز هم سکوت میکند. خب پا روی دم هرکس نگذاری... اصلاً مگر انسان حیوان است که دم داشته باشد؟ وای چه قدر وحشت ناک انسانها با این ضرب المثل اثبات میکنند که آدم های اهل عصبانیت و خشونت مثل حیوان میشوند. پس ضرب المثل توی دعوا حلوا خیرات نمیکنند ،هم غلط است. اتفاقاً باید توی دعوا حلوا خيرات کنند تا فضا از تلخی در بیاید و آرام بشود.
بریدۀ کتابهای مرتبط به من نه، ما
نمایش همهلیستهای مرتبط به من نه، ما
یادداشتها