Hosseini

Hosseini

@sj.hosseini79

23 دنبال شده

22 دنبال کننده

            آقا معلم
          
javads.hosseini

یادداشت‌ها

        رسانه عنصر جدانشدنی زندگی انسان عصر حاضر، به گونه ای بر ابعاد مختلف زندگی ما سیطره یافته که شاید به سختی بتوان لحظه ای را بدون آن تصور کرد. از نخستین لحظات بیدار شدن که با چک کردن گوشی و پیامرسان های مختلف، کار ما با رسانه ها آغاز می‌گردد و در طول روز با موسیقی گوش کردن در مسیر رسیدن به محل کار، بررسی اخبار روز، تماشای مسابقات تلوزیونی، استوری کردن احوالات شخصی و  امثالهم ادامه می‌یابد؛ وابستگی عجیبی که شاید در طول تاریخ کمتر بتوان ابزاری را پیدا کرد که انسان ها تا این حد درگیر مصادیق مختلف آن شده باشند. ابزاری که علی رغم استفاده بیش از حد کمترین فرصت را صرف شناخت آن کرده ایم و معرفت ما نسبت به آن در حد چگونگی کار کردن، محدود شده است.
باتوجه به سوالات زیادی که در فضای کلاس نسبت به محتواهای مجازی از سوی دانش آموزان مطرح می‌شد، ضرورت قدری مطالعه درباره سواد رسانه را احساس کردم و خب چه کتابی بهتر از کتاب دکتر سیدعلی موسوی!
با نویسنده در فضای اینستاگرام آشنا شدم و از محتواهای روشنگر و آگاهی بخش ایشان استفاده کرده و می‌کنم و با توجه به شناخت خوبی که از فضای رسانه داشتند تصمیم بر مطالعه کتاب حاضر گرفتم. در ابتدا قدری مطالب کلی تر درباره رسانه و ضرورت سواد رسانه بیان می‌شود و سپس درباره هریک از رسانه ها از قبیل اینترنت، موسیقی، فیلم، تلوزیون، کتاب و ... توضیحاتی داده می‌شود.
یکی از بخش های جذاب و جالب توجه کتاب سوالاتی است که در پایان هر فصل عنوان می‌شود؛ سوالاتی که باعث می‌شود درباره ابعاد دیگری از آنچه در فضای رسانه تجربه می‌کنیم، بیاندیشیم و آگاهانه تر از رسانه بهره ببریم.
شاید عنوان کتاب اصول آموزش سواد رسانه به کودکان باشد ولی در وهله اول برای خود والدین یا معلمین مفید فایده خواهد بود.

      

9

        دو روز پیش داخل دانشگاه و در اولین مواجهه با یکی از استادامون سر کلاس که خب از نظر علمی طبق عناوین دانشگاهی سطح بالایی داشتن، مطلبی رو عنوان کردن که بسیار سطحی و  کاملا با ارزش های ذهنی من در تضاد بود. سر کلاس سکوت کردم ولی خب بعد کلاس با خودم کلنجار میرفتم که چرا سکوت کردم و جوابش رو ندادم و یجورایی ناراحت بودم از این سکوت. بعد با بعضی از بچه های هم‌دوره صبحتش رو کردم و خب قریب به اتفاق همگی گفتن نه بحث اینجور مواقع فایده نداره و فقط عقبت میندازه! یجورایی محافظه کارانه دیدم این جواب رو و هنوز قانع نشده بودم. خب حالا ربطش به این کتاب چیه؟! همیشه تاریخ زندگی ائمه و مدل مواجه شدنشون با مسائل اجتماعی و نسبتش با مسائل امروز برام جالب توجه بوده و هست و خب توی این کتاب به نوعی با همون مدل انسان ۲۵۰ ساله سیر حرکتی ائمه واحد دیده میشه و در عین تفاوت های ظاهری که شاید در نگاه اول برای ما خیلی قابل درک نباشه، در باطن یک حرکت کلی  و مبارزه رو همگی دنبال می‌کردند.
دوران زندگی ائمه از حضرت علی علیه السلام تا امام حسن عسکری به چهار دوره تقسیم میشه و پیرامون هر یک صحبت میشه و در پایان هم درباره تقیه و بدفهمی که اغلب نسبت بهش دچار هستیم به خوبی توضیح میدن و این قسمت بود که یجورایی گره ذهنی من رو تو این موقعیتی که ابتدا گفتم باز کرد. آخر کتاب یه جا مطرح میشه که یکی از  اصحاب امام صادق علیه السلام نباید شناخته میشدند توسط حکومت چرا که اگر شناخته میشدند اصل حرکت و هدف به مشکل میخورد؛ پس  اینجا هرکاری که به اصل هدف و حرکت آسیب نزنه حتی اگر در ظاهر فحاشی یا کفر گفتن باشه ایراد نداره! چرا که در صورت مخالفت ممکنه از هدف اصلی و حرکتی که شکل گرفته انسان بمونه؛ ولی اگر کاری از انسان خواسته بشه که اصل هدف و حرکت رو هدف قرار داده اینجا باید محکم وایستاد و کوتاه نیومد!  
قسمتی از متن خود کتاب در این باره:
" ببینید آنجایی که جای عمل است، جای هدف است، جای رسیدن به مقصد و منزل علی (علیه السلام) است، اینجا باید رفت، هر چه میشود بشود، اما آنجایی که مسئله، مسئله یک لفظ زبانی است، لفظ زبانی که انجام دادن این تلفظ موجب می‌شود که انسان از راه بماند، اینجا می‌گویند صبر بکن."
      

6

باشگاه‌ها

همّت معلمانه

8 عضو

خشت نو

دورۀ فعال

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

Hosseini پسندید.
ملاقات بانوی سالخورده
          نمایشنامۀ «ملاقات بانوی سالخورده» در سه پرده و در 100 صفحه با ترجمۀ زنده‌یاد حمید سمندریان، در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

این نمایشنامه هم موضوعی جالب و فوق‌العاده دارد و هم بسیار چالش‌برانگیز است و انسان ـ هر خواننده یا شنونده‌ای ـ را به تدبّر، تفکّر و تامّل در زندگی و باورهای شخصی وا می‌دارد.

باید به دورنمات بابت این نمایشنامۀ جالب و قوی تبریک گفت. ترجمۀ زنده‌یاد حمید سمندریان هم خوب و روان است و خواندنی و در یک نشست کوتاه می‌توان آن را مطالعه کرد.


اما چند نکته در بارۀ این نمایشنامه:

قال رسول الله (ص) : «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً.» (1)
رسول خدا (صلى‌اللَّه‌عليه‌وآله) فرمود: «فقر، انسان را در آستانۀ كفر قرار می‌دهد.»

این مسئله که اگر در شرایط بحرانی از نظر اقتصادی، انسان دچار دردسر و گرفتاری شود؛ دیگر مانند شرایط عادی زندگی نمی‌تواند گفتار و رفتاری درست و انسانی و منصفانه داشته باشد، امری بدیهی و روشن است که همگان بدان اتفاق‌نظر دارند.

در این نمایشنامه نیز همین فقر اقتصادی، چنان انسان‌های مهربان و خوب و دوست‌داشتنی را به چالش با باورها و اخلاقیات مورد قبول‌شان می‌کشد که تقریبا همگان در این آزمون مردود شده و در باتلاق خودپسندی و بی انصافی فرو می‌روند.

البته نه این روایت و نه بدیهی بودن روی‌دادن این رفتار جمعی؛ هیچ‌یک ذره‌ای از تقصیر این مردم کم نمی‌کند و بهانۀ موجهی برای رفتار دور از انصاف آنان نمی‌شود.

از سوی دیگر، این «بانوی سالخورده» نماد گذشتۀ تاریک این فرد است که پس از سال‌ها، امروز قد علم کرده و بازگشته و آیینه‌ای در برابر وی گرفته تا گذشتۀ تاریکش را ببیند و با خود واقعی‌اش روبرو شود.

انسانِ مهربان، منصف، دوست‌داشتنی و کاسبِ طرفدار مردم؛ در مدتی کوتاه به آزمونی سخت گرفتار می‌شود و از محبوب مردم به منفور همگان بدل می‌گردد.

و تک‌تک این مردم، خوشحال‌اند که «بانوی سالخورده» تنها به ملاقات او آمده و از او انتقام خواهد گرفت و ابدا متوجه این نیستند که خودشان هم در ایجاد آن وضعیت در چهل سال قبل نقشی هر چند جزئی و کوچک داشته‌اند و امروز همگان مجازات خواهند شد؛ البته هر یک به نحوی!

مرد خطاکار (ایل) با جانش تاوان خطای گذشته‌اش را می‌دهد و مردم نیز با از دست دادن انسانیت، پاکی و انصاف‌شان، تاوان خطای چهل سال قبل را می‌دهند!

نکته در اینجا است که مرد متوجه خطای خود شده و پذیرفته که این مجازات حق اوست، اما مردم ـ به جز تعداد معدودی چون معلم شهر ـ نه متوجه خطای خود شده‌اند و نه از مجازات سختی که آن را تحمل می‌کنند با خبرند!

به نظرم، در این میان مرد خوشبخت است که می‌داند چه بر سرش می‌آید و چرا؟ ولی مردم نه از بلایی که بر سرشان می‌آید و نه از علت آن آگاهی ندارند و این یک بدبختی بزرگ است.
 
آرزو می‌کنم؛ 1: در گذشتۀ خودمان کاری نکرده باشیم که ناگزیر به ملاقات «بانوی سالخوردۀ خودمان» در روزگار سالمندی یا پیری باشیم.

2: بکوشیم پیش از آنکه فرد ستم‌دیده به سراغ ما بیاید تا از ما انتقام ستمی را که در دوران قدرت به وی روا داشته‌ایم، بگیرد؛ خودمان به جستجوی وی برویم و از او رضایت بطلبیم و بخواهیم ما را ببخشاید و از خطای ما بگذرد و در صورت امکان جبرانش کنیم.

ــــــــــــــــــــ
(1) الكافي، ثقة الإسلام كلينى‏، ج ‏2، ص 307 ؛ خصال، شیخ صدوق، ج‏ 1، ص 12؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ 70، ص 246.
        

12

Hosseini پسندید.
شاید سیب باشد

10