معرفی کتاب ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی اثر یامین پور

ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی

ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی

یامین پور و 1 نفر دیگر
4.2
138 نفر |
46 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

55

خوانده‌ام

307

خواهم خواند

220

شابک
9786004412209
تعداد صفحات
256
تاریخ انتشار
1402/11/11

توضیحات

کتاب ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی، نویسنده یامین پور.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ماجرای فکر آوینی: گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی

یادداشت‌ها

          بدترین قسمت ماجرا آن‌جا بود که رنگ متن کتاب قهوه‌ای مایل به قرمز بود!
یعنی عملا باعث شد در سه چهارصفحه ابتدایی، کتاب را محترمانه پرت کنم طرفی و محترمانه‌تر برای ناشر عزیز دعای عاقبت‌به‌خیری کنم!
به هر حال...
بعد از مطالعه توسعه و مبانی تمدن غرب ِ آوینی، این کتاب را برای جمع بندی منظومه فکری شهید، تهیه کردم.
فارغ از مشکلات ظاهری،

این کتاب تقریر درس‌گفتارهای وحید یامین پور است و به قلم او نگاشته نشده است. و همین مطلب صدای خودش را نیز درآورده و از چاپ این درسگفتارها راضی نبوده است.
کتاب را کامل نخواندم که نظر بدهم اما وقتی کتاب را تورق کردم و مطالبی که به چشمم خورد را کنار نظر شخص نویسنده گذاشتم، مطمئن شدم کتاب از قوت علمی تحسین‌برانگیزی برخوردار نیست.
البته اگر تا به حال در حوزه غرب شناسی کتابی نخواندید و یا مطالعه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب برایتان سنگین به نظر می‌رسد خواندن این کتاب پرسش‌های خوبی در ذهنتان می‌کارد و شمارا نسبت به مسائل غرب شناسی حساس می‌کند. ولی به این کتاب به هیچ وجه اکتفا نکنید.

اما پایان مطلب آن‌که وحید یامین‌پور در حال نگارش کتاب جدیدی به قلم خودش در حوزه غرب شناسی‌است و این برای من که مع‌الاسف ناگزیر به پرتاب کتاب بودم خبر خوشی محسوب می‌شود. :)



پی‌نوشت: به کتاب‌هایتان حساس باشید و با آن‌ها مهربانی کنید. البته قطعا واقفید که پرت کردن کتاب در قاموس رفتار یک کتاب‌دوست فرقی با همان برخورد ملایمانه ندارد :))
        

15

          به نام خدای خوبم
.
راستش را بخواهید، من شهید آوینی را نه از مستندات روایت فتح  و آن صدای دو رگه‌ی گرم، که از همان مجلات سوره‌ی دهه هفتاد به یاد دارم. با اینکه آن اوایل حتی نمی‌توانستم بخوانم و بنویسم، اما عکس‌هایش را در مجلات کاکا کیانوش می‌دیدم و چه ذوقی می‌کردم. کمی بزرگتر شدم و سرگرم همان برچسب‌های کوچک عکس‌هایش که آقا داداش، هرازگاهی برایمان می‌آورد. سیدمرتضی برایم یک افق روشن، یک خط نور میان جنگ و انقلاب و مردم بود.  کتاب‌هایش را می‌دیدم اما هنوز هم خوب نمی‌توانستم بخوانم، آخر بچه دبستانی را چه به آوینی‌خوانی! بعدها کتاب‌ها و مجلاتش گوشه کتاب‌خانه‌‌مان نشسته بود اما نشد که بخوانمشان. تنها فتح خون بود که هرسال، یکبار می‌خواندم و می‌خواندم. باقی‌ کتاب‌ها برایم ثقیل بود. او از آرمانشهر و فردایی می‌گفت که من هنوز دیروزش را نشناخته بودم. او از تاریخ مدرن غرب می‌گفت و من اندرخم تاریخ باستانی آن. او از سینما می‌گفت و من درگیر بازی درخشان خسروخان شکیبایی در هامون و  سارا. من آوینی را تنها در تصویر و آن چهره‌ی گندمگون و خون ریخته‌اش در فکه شناخته بودم نه از کتاب‌ها و تفکراتش. آوینی برایم همان فتح خون بود، همان راوی مستندهای روایت فتح که شهدا را زنده می‌خواند اما چشمان بسته‌ی من نمی‌توانست ببیند این سرزندگی را. دروغ چرا، من در هیجان تب و تاب صدای گرمش بودم، دوستش داشتم اما به واسطه‌ی همان صدا و چهره، نه کتاب و فکر. اما یک ماجرای ساده، من را پای کتابی نشاند که سیدمرتضی را از آن رنگین‌کمان دور به کنارم آورد. حالا دیگر می‌توانستم او را کمی بیشتر بخوانم، کمی بیشتر بدانم. «ماجرای فکر آوینی» کتابی بود  که من را به وادی او و زیبایی‌هایش  کشاند، من از فلسفه هیچ شناختی نداشتم، دبیرستان تجربی خوانده بودم و بعدتر شیمی و خب دروس علوم تجربی را چه به فلسفه! از تاریخ بدم می‌آمد، همچون فلسفه، البته که سیدمرتضی هم در کتاب‌هایش، سنگین سخن رانده، او از سطحی بالاتر سخن گفته و برای منی که چنین مطالبی را نخوانده بودم، خواندن کتاب‌هایش به تنهایی سخت بود. اما «ماجرای فکر آوینی» همه‌ی آن کتاب‌های سخت را برایم آسان کرد. من را پای کتاب‌های سیدمرتضی نشاند و او را نزدیکتر کرد، مثل یک دوست، یک برادر بزرگتر که نشسته‌ام کنارش و برایم سخن می‌گوید.  نمی‌دانم سیدمرتضی برای شما چگونه است اما اگر می‌خواهید او را بیشتر بشناسید، انقلاب و آرمان‌هایش، حضرت روح‌الله و اهدافش را هم، «ماجرای فکر آوینی» را بخوانید.

        

8

        به نظرم نویسنده بین اینکه  عین تفکرات  رو نقل قول کنه یا اینکه برداشت خودشو ارائه بده   بایستی انتخاب میکرد  اونجوری نحوه برخورخواننده کتاب با متن   براش مشخص تر بود.
! صرفا برداشت شخصی بعد از خوندن کتاب
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          کتاب برایم خیلی روشن کننده بود.
همیشه شهید آوینی برایم شخصیتی خط شکن و لازم در جامعه بوده و هست. حقا وقتی فصل اول و دوم کتاب را خواندم حظ بردم، اماهرچه به انتهای کتاب می‌رسید عمق تفاوت مبنایی خود با شهید بزرگوار را متوجه میشدم.
انصافا آقای یامین پور را در انتقال اندیشه شهید امانت دار میدانم اما در جای جای کتاب مقدمات ناصحیح با قالب استدلالی صحیح میدیدم. جای جای کتاب فکر متعصبانه را میدیدم. برای مثال

در قسمتی از کتاب داستانی از کتاب آسیا در برابر غربِ داریوش شایگان می آورد که اروپایی در سفرش به چین دید پیرمردی با دلوی از چاهی آب می کیشید و با زحمت کشاورزی می کرد و او به پیرمرد میگفت که چرا خود را شکنجه می کند. یک کانال بکشد و اهرمی بگذارد و کشاورزی کند، در جواب پیرمرد به او می خندد و می گوید که به عقل خودش هم رسیده اما هفتاد سال است که همینطور دارد کشاورزی می کند و این عبادتش است.

شخصا این عقیده را کوته فکری و عدم شناخت کافی و دید متعصبانه نسبت به مدرنیته و برای ضربه به آن میدانم.
البته مدرنيته قابل دفاع نیست اما این نوع نگرش ضربه به عقلانیت اسلام و دینداری است.

در جای جای کتاب نقل قول های غرض دار و با عینک مخصوص شخصی میدیدم حتی در بعضی گفته ها بعضی اشخاص را در اندیشه خود معرفی میکردند. در این نوع اندیشه فقط شکاف بین جامعه و اسلام و عقلانیت پدید می‌آید.
خلط بین اصل و فرع، بین مباحث و استدلالات‌ را به وضوح احساس میکردم به حدی که کتاب مرا با این نوع موضع گیری متعصبانه دل زده‌ کرد.
        

1