یادداشت

Hosseini

1403/6/1

همرزمان حسین(ع)
        دو روز پیش داخل دانشگاه و در اولین مواجهه با یکی از استادامون سر کلاس که خب از نظر علمی طبق عناوین دانشگاهی سطح بالایی داشتن، مطلبی رو عنوان کردن که بسیار سطحی و  کاملا با ارزش های ذهنی من در تضاد بود. سر کلاس سکوت کردم ولی خب بعد کلاس با خودم کلنجار میرفتم که چرا سکوت کردم و جوابش رو ندادم و یجورایی ناراحت بودم از این سکوت. بعد با بعضی از بچه های هم‌دوره صبحتش رو کردم و خب قریب به اتفاق همگی گفتن نه بحث اینجور مواقع فایده نداره و فقط عقبت میندازه! یجورایی محافظه کارانه دیدم این جواب رو و هنوز قانع نشده بودم. خب حالا ربطش به این کتاب چیه؟! همیشه تاریخ زندگی ائمه و مدل مواجه شدنشون با مسائل اجتماعی و نسبتش با مسائل امروز برام جالب توجه بوده و هست و خب توی این کتاب به نوعی با همون مدل انسان ۲۵۰ ساله سیر حرکتی ائمه واحد دیده میشه و در عین تفاوت های ظاهری که شاید در نگاه اول برای ما خیلی قابل درک نباشه، در باطن یک حرکت کلی  و مبارزه رو همگی دنبال می‌کردند.
دوران زندگی ائمه از حضرت علی علیه السلام تا امام حسن عسکری به چهار دوره تقسیم میشه و پیرامون هر یک صحبت میشه و در پایان هم درباره تقیه و بدفهمی که اغلب نسبت بهش دچار هستیم به خوبی توضیح میدن و این قسمت بود که یجورایی گره ذهنی من رو تو این موقعیتی که ابتدا گفتم باز کرد. آخر کتاب یه جا مطرح میشه که یکی از  اصحاب امام صادق علیه السلام نباید شناخته میشدند توسط حکومت چرا که اگر شناخته میشدند اصل حرکت و هدف به مشکل میخورد؛ پس  اینجا هرکاری که به اصل هدف و حرکت آسیب نزنه حتی اگر در ظاهر فحاشی یا کفر گفتن باشه ایراد نداره! چرا که در صورت مخالفت ممکنه از هدف اصلی و حرکتی که شکل گرفته انسان بمونه؛ ولی اگر کاری از انسان خواسته بشه که اصل هدف و حرکت رو هدف قرار داده اینجا باید محکم وایستاد و کوتاه نیومد!  
قسمتی از متن خود کتاب در این باره:
" ببینید آنجایی که جای عمل است، جای هدف است، جای رسیدن به مقصد و منزل علی (علیه السلام) است، اینجا باید رفت، هر چه میشود بشود، اما آنجایی که مسئله، مسئله یک لفظ زبانی است، لفظ زبانی که انجام دادن این تلفظ موجب می‌شود که انسان از راه بماند، اینجا می‌گویند صبر بکن."
      
41

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.