حنانه علی اکبری

تاریخ عضویت:

مرداد 1403

حنانه علی اکبری

@H_aliakbari

2 دنبال شده

6 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        «جنگ در هر دوره‌ای و در هر کجای دنیا اتفاق خوبی نبوده و نیست. » 
این کتاب از زبان سربازی نوشته شده که مجبور به جنگیدن برای کشورش بوده و مصداق بارز این جمله است. 
هرچند این کتاب به نوعی خاطره این سرباز از روزهای حضورش در جنگ است اما در هر بخش احساسات خواننده را با خود همراه می‌کند. اتفاقاتی مثل مرگ عزیزان و دوستان، کمبود غذا، کمبود لباس و چکمه، بیماری، دوری از خانواده و...
یکی از مهمترین بخش‌های کتاب جایی بود که توضیح می‌داد نوجوانان کم سن و سال از مدرسه به جنگ اعزام  می‌شدند. نوجوانانی که در مدرسه با هم در کلاس درس می‌خواندند و حالا در سنگر در کنار هم بودند. نوجوانانی که حتی لباس‌های سربازان جنگی به تنشان اندازه نبود.
در بخش دیگری از کتاب، بیان شد که گروه جدیدی از نوجوانان به جنگ اعزام شدند و موقع بمب شیمیایی به دلیل اینکه نحوه استفاده از ماسک را نمی‌دانستند، ریه هاشان در اثر مواد شیمیایی سوخت و فوت شدند. 
در بخش دیگری از کتاب، بغض کردم وقتی نویسنده برای مرخصی به خانه برگشت اما لباس‌هایش در خانه برایش کوچک شده بود و حین مدتی که در جنگ بود، رشد کرده بود. 
و.....


      

0

        این کتاب یک داستان بلند یا «نوولا» است که در آثار ایرانی به این نوع نگارش «هزاردستان» گفته میشه و در واقع درنگی است بین رمان و داستان کوتاه. 
در این کتاب روایت یک خانواده چهار نفره از زبان پسر کوچک خانواده در شمال ایران و در همسایگی دریا روایت میشه. در طول کتاب به خوبی به جزئیات پرداخته میشه و این نکته من رو واقعا به وجد آورد. شروع و پایان‌بندی عالی داشت و همچنین نوع روایت در دو سال مختلف به خوبی انجام شده بود. 
چندین مورد از این کتاب توجهم رو جلب کرد:
1) داستان بدیع و نگاه جدید نویسنده
2)شروع و پایان دقیق و درست
3) توجه به نکات ریز مثل نارنجی بودن پنجره ها و نارنجی شدن انگشت از روغن غذا 
یا پیراهن پدر که مادر از آن به عنوان لته استفاده میکنه: «تیشرت یقه دار کرم که روی سینه اش دو تا خط پهن سرمه ای داشت که از وسط شان یک خط نازک سیاه رد شده بود.» 
4) برقرار کردن ارتباط بین اتفاقات مثل برگشتن پدر از چین و برگشتن از قبر به خاطر سیل ( جسد که از خاک بیرون آمده)
      

1

        من از کتاب های دیگه این نویسنده خیلی بیشتر لذت بردم و حس میکنم خلاقیت نویسنده در اون کتاب ها مثل «بهترین بودن»  یا «شهر کج» بیشتر بود.

در این کتاب هم به تلاش اشاره شده بود و اینکه از کار های خیلی جزئی و دم دستی مثل مشق دیگران رو نوشتن تا کار های دور از ذهن مثل نگهداری از حیوانات برای به هدف رسیدنش استفاده می‌کرد جالب بود.

استفاده از اصطلاحات هم نکته مثبت این کتاب بود که غیر مستقیم به ضرب المثل ها و عبارت های رایج اشاره می‌کرد و به خوبی هم توضیح میداد مثل اینکه پدرش از صبح تا شب برای پول در آوردن می دود یا اینکه مادرش گفت اگه میخواهید کسی را سیر کنی به او ماهی گرفتن یاد بده. 

اما حس میکنم نکته منفی این کتاب غیر ایرانی بودن تصاویر باشه مثلا استفاده از سازها. زمانی که اتاقش رو به نوازنده ها اجاره داده بود از سازهای غیر ایرانی مثل گیتار و ویولون استفاده شده بود یا لباس مامور هایی که موقع مسابقه دو از محل مسابقه بیرون میبرنش، من رو به یاد پلیس ها و مامورهای آمریکایی انداخت. 
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.